کتابشناسی شهدای خبرنگار
16 مرداد 1387 ساعت 10:00
هفدهم مرداد ماه، دهمين سالروز شهادت محمود صارمي (1347 ـ1377) خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي و چند ديپلمات ايراني در مزار شريف افغانستان به دست طالبان است. هفدهم مرداد "روز خبرنگار" نام گرفته و به اين مناسبت «ايبنا» مروري دارد بر مهمترین کتابهایی که تاکنون درباره شهداي خبرنگار منتشر شدهاند./
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) محمود صارمي خرداد ماه سال 1347 در شهرستان بروجرد متولد شد.صارمي سال 1367 وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1371 به استخدام سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي درآمد. وي در سال 1374 موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد از دانشگاه شهيد بهشتي در رشته جغرافياي انساني شد و 26 دي سال 1375 به عنوان مسوول نمايندگي خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران به كابل افغانستان رفت. مرداد ماه سال 1377 و پس از سقوط شهر مزارشريف، با حمله نیروهای طالبان به دفتر کنسولگری جمهوری اسلامی ایران صارمي همراه چند تن از دیپلماتهای کشورمان به شهادت رسیدند.«سوار سمند سپيده» از جمله كتابهايي است كه تاكنون درباره شهداي خبرنگار منتشر شدهاند.زندگينامه، وصيتنامه و آثاري از شهيد جلال نوبهار، خبرنگار روزنامه اطلاعات به كوشش فرشاد فرشتهحكمت در اين كتاب گردآمده است. جلال نوبهار سال 1338 به دنيا آمد و هجدهم فروردين 1366 در عمليات كربلاي 8 به شهادت رسيد.نامههاي شهيد از جبهههاي سوسنگرد و دوران حضورش در جبهههاي لبنان و نمايشنامه «فرياد برزخ» به قلم وي از ديگر مطالب كتاب «سوار سمند سپيده» است. اين كتاب در قطع رقعي و 76 صفحه، سال 1378 توسط انتشارات اطلاعات منتشر شده است.«پروانههاي عرصه خبر» نوشته رحيم مخدومي نيز در باره شهداي خبرنگار منتشر شده است. اين كتاب با قطع پالتويي و در 38 صفحه، سال 1382 توسط نشر شاهد چاپ شد.در كتاب «پروانههاي عرصه خبر» به معرفي 13 شهيد و مفقودالاثر خبرنگار پرداخته شده است. عناوين بخشهاي كتاب و اسامي خبرنگاران عبارتند از: منش احمد (احمد آريايي)، صدايش مثل آهنگ بود (سيدمرتضي آويني)، اخوان از مرزها گذشت (مفقودالاثر كاظم اخوان)، عضوي به نام قلم (محمدرضا اماني)، آن ژنرال جوان (حسن باقري)، خوش آواز مهريز (غلامرضا برهان)، خبرنگار مجاهد (مرتضي چمن)، آن رهبر شوخ و شجاع (غلامرضا رهبر)، نشان يك گمشده (محمدرضا ژيان سيداحمدي)، آگهي يا آگاهي (سيدحسن شاهچراغي)، در باغ را براي كه گشودند؟ (محمود صارمي)، خبرنگار بيقرار (بهروز فلاحتپور) و رمز گل چيست؟ (حسن هادي).كتاب ديگر «يادها و خاطرهها»، مجموعهاي از يادداشتها و خاطرات خبرنگاران و نويسندگان دفاع مقدس درباره شهيدان عرصه خبر است. اين مجموعه را حسين بردبار و داوود غياثيراد جمعآوري كردهاند و انتشارات زعيم در سال 1385 منتشر كرده است.
کد مطلب : 23911
شهيد محمود صارمي
گزارشگر : عسگر عباس نژاد
+ نوشته شده توسط saremi در 23 Nov 2008 و ساعت 0 AM
GetBC(312);
2 نظر
خبرنگاران شهید
نامه خانواده كاظم اخوان به خبرنگاران
خانواده خبرنگار ربوده شده ايراني تاكيد كرد: سرنوشت كاظم اخوان در بين خبرنگاران يك استثناء است و دنيا تا امروز هرگز چنين تجربهاي را در مورد سرنوشت يك خبرنگار تجربه نكرده است.
به گزارش رجانيوز به نقل از فارس، خانواده كاظم اخوان خبرنگار ربوده شده ايراني، به مناسبت روز خبرنگار در نامه اي سرگشاده خطاب به خبرنگاران نوشت: امروز قرار است انسانهايي را گرامي بداريم و به آنان تبريك بگوييم كه زودتر از ديگران اجازه نگاه كردن در جام جم را دارند، زودتر از ديگران خبري مي شنوند و زودتر از ديگران تصويري را مي بينند، خبري كه گاه ارسال آن جان آدم را به لب ميرساند و تصويري كه گاه ديدن آن كمر انسان را ميشكند و بر عكس.
اين نامه افزوده است: اين سهم چنين انسانهايي است، انسانهايي كه خود در مقام اختيار، آن را برگزيدهاند و از مخاطرات و خطرات چنين انتخابي باخبر بودهاند، انسانهايي كه بر اساس رسالت خبررساني خود هر چند سخت، اما اخبار را درست و به موقع ميرسانند، انسانهايي كه در تقويم سالانه ما روزي برايشان ثبت شده به نام "روز خبرنگار" كلمهاي كه بايد آن را به رنگ سرخ نگاشت، چرا كه روز خبرنگار با رنگ خون آغاز شد.
خانواده كاظم اخوان تصريح كرد: خبرنگاران هميشه در خطرند و تروريسم دولتي رژيم صهيونيستي خبرنگاران را نيز بدون توجه به مصونيت آنان هدف قرار ميدهد. انسانهايي كه از حوادث تلخ و ناگوار روزانه ديارمان سهمي از آنان است، سهمي از جام شوكران حقيقت؛ اما حقيقت اين است كه سالها پيش همكاري از جنس آنان به نام كاظم اخوان وقتي در پي حقيقت بود به گروگان گرفته شد و عليرغم گذشت ربع قرن، حقيقت سرنوشت او همچنان در هالهاي از ابهام است.
در ادامه اين نامه با تصريح به اينكه روز خبرنگار بيست و شش سال پيش يعني در چهاردهم تير 1361 آغاز شد، آمده است: روز خبرنگار براي ما باز شدن يك زخم كهنه است و هيجانهاي شديد و نگراني عميقي را بر ميانگيزد، يك روز زمان زيادي نيست تا حتي مقدمهاي در مورد سختيهاي كار خبرنگاران بنويسيم، اگرچه سرنوشت كاظم يك استثنا است اما به اندازه كافي گوياي اين واقعيت است و دنيا تا امروز هرگز چنين تجربهاي را در مورد سرنوشت يك خبرنگار تجربه نكرده است.
خانواده كاظم اخوان در ادامه نامه خود به خبرنگاران نوشت: سال 1361 رژيم صهيونيستي از زمين و دريا و هوا به لبنان حمله كرده بود و مردم مظلوم فلسطين و لبنان مورد آماج جنايات بيشمار قرار گرفتند و اخبار اين ظلم و ستم جنايتپيشگان تاريخ ميبايست به موقع و درست به اطلاع همه جهانيان ميرسيد، كاظم به عنوان يك خبرنگار با چنين هدفي داوطلبانه عازم لبنان شد اما اين به نفع رژيم اشغالگر قدس نبود لذا در يك اقدام هماهنگ عوامل آن رژيم، خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي را به همراه كاردار سفارت ايران در بيروت (سيد محسن موسوي)، وابسته نظامي سفارت (احمد متوسليان) و راننده سفارت (تقي رستگار مقدم) در يك پست بازرسي نيروهاي وابسته به صهيونيستها ربودند.
خانواده اين عكاس ربودهشده تصريح كرد: كاظم رفت تا مظلوميت انسانها را برايمان ثبت كند اما نميدانست كه تصوير خودش و همراهانش توسط خبرنگار سرنوشت دريافت و ثبت ميشود، روزي كه كاظم رفت نميدانست كه حتي يك عكس نخواهد گرفت و خبري مخابره نخواهد كرد زيرا كه خودش و همراهانش خبرساز خواهند شد و امروز كه 17 مرداد 1387 مصادف با روز خبرنگار است 26 سال گذشته و 9530 روز است كه آنان خود خبر شدهاند، خبرهايي كه گاه شنيدنش جان آدمها را به لب ميرساند و نميدانيم كه چند روز ديگر بايد بگذرد تا آن خبر و تصوير روحافزا بيايد و نگار خبرساز ما باز آيد.
اين خانواده خطاب به كاظم اخوان تاكيد كرد: درست است كه بيش از ربع قرن از تو هيچ خبري نداريم، اما ما هم ابزار خودمان را داريم؛ قلبمان مرگ تو را گواهي نميدهد.
در پايان اين نامه آمده است: هر سال روز خبرنگار كه ميشود نيم صفحه همه روزنامهها را نگاه ميكنيم تا شايد خبري، عكسي و تصويري از كاظم به چاپ رسيده باشد و از او يادي شده باشد؛ ما هرگز از پيگيري سرنوشت كاظم غافل نبودهايم و امروز كاظم اخوان در ياد و خاطره مردم ماندگار شده است؛ خداوند را شاكريم كه به همت رئيس و دانشجويان دانشكده خبر، براي اولين بار مراسم بزرگداشت و تجليلي از كاظم اخوان امسال پس از بيست و شش سال در روز خبرنگار برگزار شد.
گفتني است صبح امروز پنجشنبه همزمان با رونمايي از تنديس يادبود جاويدالاثر كاظم اخوان در دانشكده خبر، نام ساختمان اين دانشكده در خيابان شهيد بهشتي تهران به نام جاويدالاثر كاظم اخوان نامگذاري شد.
همچنين در اين مراسم كه با حضور علي اكبر جوانفكر مشاور مطبوعاتي رئيسجمهور برگزار شد، مدرك كارشناسي افتخاري خبرنگاري به خانواده خبرنگار جاويدالاثر كاظم اخوان اهدا شد.
كاظم اخوان عكاس خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران بود كه در جريان ربوده شدن ديپلماتهاي ايراني در تير ماه سال 61 به اسارت عوامل وابسته به رژيم صهيونيستي درآمد و تا به امروز از وي خبر موثقي در دست نيست.
+ نوشته شده توسط saremi در 7 Aug 2008 و ساعت 7 PM
GetBC(270);
آرشیو نظرات
کاوه گلستان
ثبت حقیقت، کاوه گلستان تاریخ : دوشنبه، 21 آبان ماه ، 1386موضوع : اخبار عكاسي
سه سال و نیم بعد از مرگ کاوه گلستان عکاس و فیلمساز مستند که هنگام ساختن فیلمی خبری برای بی بی سی در شمال عراق روی مین جان خود از دست داد، کتابی با عنوان ثبت حقیقت توسط یک ناشر آلمانی با کمک بنیاد پرنس کلاوس هلند، با چاپ عکس های او و مقالاتی درباره او، خوانندگان انگلیسی زبان را به آشنایی بیشتر با کسی برده است که در مدت کوتاه زندگیش در فتوژورنالیسم ایران، اثری محسوس از خود باقی گذاشت.
روی جلد کتاب
کتاب "کاوه گلستان، ثبت حقیقت" به ویراستاری ملو هارسا، نویسنده و محقق منتشر شده که در مقدمه خود جمله ای از کارلوس گورایتا را نقل کرده که در سوگنامه این عکاس در روزنامه ایندیپندنت نوشت: عکس های گلستان شاهد حادثه بزرگی است که در ایران اتفاق افتاد و به دنبال خود زلزله ای در سراسر منطقه و جهان برپا کرد، هنگامه ای که ایران را به جامعه ای اسلامی بدل کرد.
کارلوس گورایتا در آن مقاله خود در ایندیپندنت نوشته وقتی در ۱۹۸۹ مراسم تشییع جنازه آیت الله خمینی در تهران رخ داد آنچه در سراسر جهان در مطبوعات گشت عکس های کاوه بود چنان که مارس ۱۹۸۸ روزنامه ها و مجلات معتبر جهان برای انعکاس حمله شیمیایی ارتش عراق با گازهای اعصاب و خردل به شهر حلبچه، به عکس های تکان دهنده کاوه برخوردند، و هر کدام با دل راحت صفحات بیشتری را به این عکس ها اختصاص دادند که از جنازه های رها شده کودکان و زنان پوشیده بود. و بعد از جنگ ویتنام نه که چنین سبعیتی رخ نداده بود بلکه کسی هم چنین عکس هایی برای دنیا فراهم نکرده بود.
بعد از مقالاتی از ملو هارسا، مسعود بهنود، جیم میور و مازیار بهاری در مقدمه کتاب، حجت سپهوند و محمد فرنود از کاوه گلستان و آثارش نوشته اند. سپهوند با عنوان صید لحظه ها شایستگی های لحظه شناسانه و ژورنالیسی عکاس را بیان کرده و فرنود از کاوه به عنوان کسی که در مرز واقعیت و حقیقت قرار داشته نوشته است.
مازیار بهاری مقاله خود را با هشت سکانس بیان کرده است. در سکانس اول بهار ۱۳۵۸ تهران وقتی است که مجله تهران مصور مصاحبه ای با ایرج اسکندری رهبر سابق حزب توده را به چاپ رسانده که در آن رهبران وقت حزب توده را به نقد کشیده، و در پایان یک نبرد مطبوعاتی با حزب توده، مجله مجبور شده است نوار گفته های اسکندری را به مردم عرضه کند "برادر بزرگم که یک کمونیست واقعی بود به من امر کرد که به دفتر تهران مصور بروم که نزدیک خانه مان بود و یک نسخه از این نوار بخرم."
به نوشته این فیلمساز ایرانی اما دفتر مجله بسته است و در عوض نگاه مهربانی به او دوخته می شود که از نوجوان می پرسد چکارداری عزیزم این جا. این نگاه کسی است که دو دوربین هم به دوش دارد و او را کمک می کند و وقتی مازیار از وی می پرسد شما کی هستی جوری می گوید کاوه، کاوه گلستان که انگار گفته باشد پله، فیدل کاسترو، رابرت رد فورد. در حالی که برای نوجوان که عاشق عکاسی است و بریده عکاسی ها را نگاه می دارد، کاوه گلستان نامی آشناست و برابر با مارگارت بروک وایت عکاس مشهور آمریکایی که عکس هایش از فقر کشاورزان آمریکا در دوران فاجعه رکود بزرگ [۱۹۲۹] عالمگیرست و یکی از ادعانامه های بزرگ علیه سرمایه داری.
اولین و آخرین یادها
در بخش دیگر کتاب ثبت حقیقت، جیم میور خبرنگار سابق بی بی سی در ایران، از پنجاه و نهمین روز کار در شمال عراق [منطقه کردنشین] نوشته وقتی که در آن جا در انتظار حمله نظامی آمریکا و متحدانش بودند که همه می دانستند اتفاق خواهد افتاد، روزی متفاوت، سیزده فروردین، بهار کردستان با لاله های داغ بسته و چشم هایی که به دنبال صحنه چشمگیر می گشت.
جیم میور که آخرین کسی است که کاوه با وی کار کرد و بر دست های وی آخرین نفس ها را کشید، در این کتاب از زمانی می گوید که مین زیر پای کاوه ترکید: " با آن که در کردستان بودیم که عملا حساب خود را از دولت مرکزی جدا کرده بود و فاصله زیادی با مرز ایران نداشتیم اما از شتابی که برای پرهیز با گشتی های ارتش عراق داشتیم همچنان که از سلیمانیه بیرون آمده و در منطقه کفری گذر می کردیم که چند روز پیش هم آن جا کار کرده بودیم، جایی که اوکالیپوتوسی کنار جاده رسته بود، ایستادیم که ناهاری سرپایی صرف کنیم. بهار کردستان همه جا را سبز و سرشار از زندگی کرده بود، گمانمان نبود که لحظه حادثه نزدیک است. آماده می شدیم برای یک گزارش زنده به بی بی سی از طریق ویدئوفون، همان چند دقیقه بود که می گفت من یک فیلمبردار جنگی هستم."
عکس های کاوه گلستان از انقلاب ایران در سراسر جهان منتشر شد
بعد از جیم میور به مقاله مسعود بهنود می رسیم. کاوه وقتی از تحصیلات در بریتانیا به ایران برگشت، کارهایش را در دو مجله سبز و تهران مصور چاپ می کرد که بهنود سردبیر آنها بود. و در همان زمان بود که نشریات معتبر جهانی مانند تایم، لایف، پاری ماچ، اشترن، اپوکا و روزنامه های گاردین، هرالد تریبیون عکس های وی را چاپ می کردند.
بهنود در مقاله خود در کتاب ثبت حقیقت، نخستین روزی را به یاد آورده است که کاوه در تابستان سال ۱۳۵۶ به دفتر مجله سبز وارد شد: "فقط گفت من کاوه هستم کاوه گلستان و عکس هایش را ریخت روی میز. عکس هایی که از شهرنو تهران گرفته بود. دوربین او گشته بود و نگاه خالی و بی امید زنان فاحشه و نگاه خالی و دردناک بچه ها را صید کرده بود. شکارچی غریبی بود کاوه. عکس هایش انگار ادعانامه ای بود درباره مردم در دادگاه زندگی."
در بخش دیگر این مقاله تحت عنوان "چشمان فرهیخته" آمده است: "انقلاب، کردستان، ترکمن صحرا، خوزستان و بعد جنگی با عراق که هشت سال طول کشید. کاوه گلستان را تجربه بخشید. در کوره تند زندگی پخت. زندگی چنان به شتاب می گذشت که نمی توانست فیلم هایش را مرتب کند. بعضی ها مرتب نشده ماند. جانش و دوربینش پشت لندرورش بود و از این شهر به آن شهر. در روزهای انقلاب گاه جوانانی را سوار می کرد که تنها نامی از انقلاب شنیده بودند و تصوری از خشونت و اعدام های آن نداشتند. از تفنگ خوششان می آمد. از شعار از روپوشیدن. کاوه امیدوار بود جامعه و قدرت حاکم مجالی بدهد که این جوانان خودشان دریابند که همه زندگی تفنگ نیست."
از چشم همکاران
حجت سپهوند، عکاس، که روزهای بسیاری را از کاوه در هیات یک فتوژورنالیست به یاد دارد در مقاله خود نوشته: "کاوه مانند سربازی هشت سال جهان را یک چشم دید و مراقب بود و چشم را به دریچه دوربینش چسبانده بود، چشم در چشم با مرگ."
مقاله سپهوند ضمن نقل بخش هایی از حرف های خود کاوه در گفتگویی با محسن مشفی و حمید قزوینی که به صورت کتابی درآمده است[نشر دیگر، تهران، ۱۳۸۴] از لحظه ای یاد می کند که دو کارگر افغان، زایر و محمدعلی به مهرک، پسر کاوه کمک می کنند تا تن پاره پاره اش در قبر جا دهند و "شگفت زده از آن شدیم، همه مان. چشمان وی هنوز باز بود."
در بخش دیگر کتاب، گفتار فیلم ثبت حقیقت اولین فیلم مستند کاوه گلستان [ که با همکاری عنایت فانی ساخته شد] چاپ شده است که درباره سانسور در جمهوری اسلامی است و گفتگویی است با چهره های مختلف روشنفکران مخالف و گروهی از فرهنگیان هوادار جمهوری اسلامی و سیاست هایش. این همان فیلمی است که پخش آن از کانال چهار تلویزیون بریتانیا جنجالی به راه انداخت و اولین افشاگری از این دست بود که از داخل ایران به رسانه های خارجی می رسید و کاوه را برای آن روزها به بازجویی بردند.
در کتاب، علاوه بر این مقالات، شاهد عکس های سیاه و سفید کاوه گلستان از دو گزارش تکان دهنده وی قبل از انقلاب [شهرنو و مرکز نگهداری کودکان معلول] و عکس های انقلاب و جنگ هشت ساله ایران و عراق هستیم.
کتاب که ترجمه متن آن را هنگامه گلستان همسر کاوه و مهرک تنها یادگار وی به عهده داشته اند با مقاله ای از محمد فرنود و بیوگرافی و شرح آثار کاوه گلستان دنبال می شود. کتاب ثبت حقیقت توسط یک ناشر آلمانی [هاتج کانتز] با همیاری بنیاد پرنس کلاوس هلند منتشر شده و از همین ماه در سراسر جهان قابل دسترسی است و اول بار در نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت عرضه شد.
انتشارات هاتج کانتز ناشر معتبرترین کتاب های عکاسی و مجموعه های عکس در آلمان است و کتاب ثبت حقیقت پربرگ ترین کتابی است که در قطع رقعی در ۱۶۸ صفحه به چاپ رسیده است.
گریه عدالتخواهانه
کاوه گلستان زمانی که روی مین رفت و به نوشته جیم میور، ناگهان پرید، ۵۳ سال داشت و آشنایی اش با دوربین و خبر و عرصه اطلاع رسانی از بچگی بود.
وی تنها پسر ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز نامدار ایرانی بود، که سازنده تحسین شده ترین فیلم های مستند ایرانی است و در همان زمان تولد کاوه [سال ۱۳۳۲] اولین فیلمبردار خبری ایرانی بود که از روزهای پرهیجان نهضت ملی نفت، پالایشگاه آبادان و دولت دکتر محمد مصدق و محاکمه وی در دادگاه نظامی برای موسسات معتبر خبری ام بی سی و بی بی سی فیلم گرفت.
ابراهیم گلستان در زمان اشغال ایران توسط متفقین نیز عکس هایی برداشت که چاپشان در زمان خود غوغایی در مطبوعات جهان به راه انداخت.
شیرین نشاط، هنرمند و روشنفکر ایرانی در جمله ای که در پشت جلد کتاب ثبت حقیقت نقل شده نوشته است: " به ندرت کسانی قادرند تا اینچنین پرده از رخ حقیقت بردارند، با دیدی هنرمندانه و واقع نگر، چنان که کاوه گلستان داشت. خبرنگاری که پیش از آن شاعری بود که تاریخ را یه شکلی فراموش نشدنی ثبت کرد و فاجعه جنگ و انسان هایی که در آن ستم می بینند. زندگی و آثار گلستان در حقیقت گریه عدالت خواهانه ای است برای کشورش و برای جهان."
هوشنگ مانی بی بی سی فارسی
+ نوشته شده توسط saremi در 22 Jun 2008 و ساعت 3 AM
GetBC(181);
آرشیو نظرات
دنیای خبر
به بهانه سالگرد عروج شماری از اصحاب رسانه
قطعا پانزده اذر 84يکي از تلخترين روزها براي اصحاب رسانه بود در ان روز بسياري از خبرنگاران درحالي بايد به دنبال خبر مي رفتند که خود شديدا تحت فشار روحي ناشي از دست دادن دوستانشان در رسانه هاي صداوسيما، فارس، ايسنا، همشهري و کيهان بودند عکاسان و فيلمبرداران که هميشه براي گرفتن فيلم و عکس با دوستان خود رقابت ميکردند اينبار مجبور بودند از جنازه هاي سوخته دوستانشان عکس و فيلم بگيرند گويندگاني که هر روز با خوش و بش با عوامل پشت صحنه و خبرنگاران به روي صحنه مي رفتند تا خبر بخوانند اينبار بايد بدون انها و براي اعلام خبر شهادت جمعي از اصحاب رسانه درجلوي دوربين حاضر مي شدند وچه سخت بود براي دبيران خبري که بايد لحظه به لحظه اخرين خبرها ي سقوط هواپيماي سي 130را تنظيم مي کردند و به روي تلکس مي فرستادند لحظه هايي که با اهي جانسوز با بهت و حيرت به همديگر نگاه مي کردند و مي گفتند افشار هم در هواپيما بود!!! شاهيني هم رفت !!!ايل بيگي را هم ديگر نخواهيم ديد !!! واگرچه دلشان نمي خواست اين خبر را باورکنند و انرا روي تلکس بفرستند اما مجبور بودند که خبر را برسانند .
انروز واقعا ديگر کسي دل و دماغ کار کردن نداشت ديگر هيچ خبرنگاري حس خبرنگاري نداشت ديگر هيچ کس توان قلم به دست گرفتن نداشت ديگر گوينده ها نيز رمق خواندن خبر نداشتند اما جريان خبر بايد ادامه پيدا مي کرد بايد خبر تهيه مي شد تنظيم مي شد و خوانده مي شد بايد تصاوير ضبط مي شد تدوين مي شدو پخش مي شد و چه لحظات سختي بود براي کساني که بايد باتمام فشارهاي روحي به کار حرفه اي خود نيز ادامه مي دادند کساني که درحين کار ، اشک چشمان خود را پاک مي کردند و به کار خود ادامه مي دادند تاخبر را برسانند و اگر يک لحظه غفلت ميکردند بازي را به رسانه هاي رقيب مي باختند و در واقع از کار حرفه اي خود باز مي ماندند
+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم آذر 1385ساعت توسط مهدی آذرمکان
GetBC(28);
آرشیو نظرات آرشیو نظرات
به دنياي خبر که مي رسي توقع داري تو اين وبلاگ پر باشه از خبرهاي جور و واجور ، اگرچه صاحب اين وبلاگ وبلاگش رو با درج انواع خبرها شروع کرد اما از ابتداي سال 86 تصميم گرفت بيشتر مطلب بنويسه تا اينکه خبر درج کنه و مطالبش هم بيشتر درخصوص خبر باشه و ارتباطات.پس کسي که توي دنياي خبره بيشتر از دنیای خبر و ارتباطات مي نويسه.
صفحه نخستپست الکترونیکآرشیو وبلاگ
پیوندهای روزانهآخر با اين دخترك سفيد پوشيده چه كنم؟وبلاگها؛ احياگر روزنامهنگاري اجتماعيمطلب من در ایسناشاخص گزارش خبری تلویزیونیبوي پيراهن امام ...یاد مرگخاک بازی رامبد جوان !!دانلود سیره عملی امام روح الله"كوثر" دوري پدر را تاب نياوردانتشار روزنامه عصر "ایران"آرشیو پیوندهای روزانه
نوشته های پیشینخرداد 1387اردیبهشت 1387فروردین 1387اسفند 1386بهمن 1386دی 1386آذر 1386آبان 1386مهر 1386شهریور 1386مرداد 1386تیر 1386خرداد 1386اردیبهشت 1386فروردین 1386اسفند 1385بهمن 1385دی 1385آذر 1385آبان 1385
پیوندهاعلوم ارتباطات اجتماعي 85وبلاگ جمعي خبرنگاران دکتر يونس شکرخواه دکتر سلطاني فردکتر خرازي آذردکترضيايي پرور دکتر نصرالهي عليرضا قزوه عبدالجبار کاکايي ابوالفضل زرويي نصرآباد خاطره به قلم يک خبرنگار (روحاني نژاد)اعترافات یک راپورتچی (محمد دلاوری)يادداشتهاي پراكنده (مهدي صادقي)افکار عمومي (سيد مهدي شريفي)لانگ شات (علمي پزشکي باشگاه)شکوفه ها را نچينيد(افروز اسلامي)علي زندي فر(گوينده خبر جوانه ها)محمد ايل بيگي (خبرنگار جوانه ها)جايي ميان راه (حسن قاسم زاده)يادداشتهاي شبانه (حميد امامي)اتاق شيشه اي (حسين رنجبران)حميد محمدي (گوينده ورزشي)سفيد (دکتر عاطفه ميرسيدي)گالري يادداشت (حميد حامدي)اهالي خبر(مجيد زين العابدين) دوست مهربان (محمد تورنگ )کوچه خوشبخت (ميترا لبافي)کافه انديشه (وحيد يامين پور) رسانه نگاري و مديريت رسانههمينجا (ميترا چاوشي زاده)مهتاب (انسيه ايزدي نسب) طاهره قيومي (گوينده خبر)چگونه با کودکم رفتار کنم ؟مقصد،فرهنگي در اجتماع ايثار (محمدعلي شفيعي)اجتماعيات (يحيي حمدي) سفرنامه (نصراله روحاني)کشکول (بهروز ميرورزنده)خبر نويس (علی احمدی)خورجين (حجت احمدي)شیر و خورشید پارسی پرواز تا مثبت بي نهايت روزنوشت يک دبير خبر خانه روابط عمومي هاترديد(محمد سرشار)گزيده ارتباطات آنلاينكاملي ژورنال پرس خبرنگاري تلويزيون کامران نجف زادهحکايت قلم و دل اخبار ارتباطات صاحبدل بيدلمازیار ناظمیبهروز تشکر پرواز ناتمام ايمان امروز شب نويس باخبرنگاران پشت پرده ضامن آهوآزادانديشجديد نيوزطلاجوران بيت النور ارتباطاتذره بينخبرنگارخبرنگاررهگذر محکم تاانتهابازنگار آشنانافذتلنگرعازمثقلين برادرم قلمدان رسانک خاطرات آناعسل باران سکوت سبز خورشيد بانو خورشيد بانو 2از پدر به پسراسلام در اروپا محمود صارمي در انتظار موعود مهدي زين الدين قصه هاي عزيز اقا اطلاع رساني شفاف مي نويسم پس هستم الهام زرگر (گوينده 19:15)اميري (عکاس صداوسيما)معجون (احسان ناظم بکايي)دفتر خبري صداوسيما در ژاپن عليرضا موسوي (گوينده 19:15)يادداشتهاي يک سردبير راديويي يوسف سلامي (خبرنگار پزشکي )حسام الدين رياحي (گوينده پزشکي)
+ نوشته شده توسط saremi در 21 Jun 2008 و ساعت 4 PM
GetBC(179);
آرشیو نظرات
کاوه گلستان
خانه > فرنگیس محبی > خبر و نظر > کاوه میگفت: وقتی بازنشسته شدم، نمایشگاه میگذارم
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۸۷
• چاپ کنید گزارشی از نمایشگاه عکسهای کاوه گلستان در دانشگاه سنت اندروز
کاوه میگفت: وقتی بازنشسته شدم، نمایشگاه میگذارم
فرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.com
دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند نمایشگاهی از کاوه گلستان، خبرنگار عکاس و مستندساز معروف ایرانی که در زمان تهیه گزارشی برای رادیو بیبیسی در شمال عراق در اثر انفجار مین کشته شد برگزار کرد.
این نمایشگاه که در آن کارهای سیاه و سفید کاوه به نمایش گذاشته شده با همکاری همسر او هنگامه که خود نیز عکاس است مدیریت شده است. از او اخیرا کتابی هم با عنوان «کاوه گلستان، ثبت واقعیتها» منتشر شده است. عنوان این کتاب نام فیلمی است که کاوه برای کانال چهار تلویزیون بریتانیا تهیه کرد و پس از آن دو سال مجبور به خانه نشینی شد.
نمایشگاه کاوه گلستان و کنفرانس معرفی بصری ایران و جشنواره فیلم که با همت دانشکده مردم شناسی اجتماعی و انستیتوی مطالعات ایرانی و مرکز مطالعات سینمایی دانشگاه سنت اندروز و بنیاد میراث ایران برگزار شده؛ ۵ ژوئن افتتاح شد و تا ۱۷ ژوئن ادامه دارد.
عکسهایی که در این نمایشگاه به نمایش درآمده مربوط به سالهای ۱۹۷۵ تا اواخر دهه ۱۹۹۰ است. سالهایی که کاوه شاهد انقلاب ایران، شورشهای کردستان و جنگ ایران و عراق بود. او نه تنها تحولات سیاسی ایران بلکه تغییرات اجتماعی را در این عکسها نشان میدهد. کاوه در سال ۱۹۹۹ به دفتر رادیو بیبیسی در تهران پیوست و در آوریل ۲۰۰۳ در عراق کشته شد.
هنگامه گلستان، چنین میگوید:
اینها روز سیزده بدر رفته بودند میخواستند یک گزارش زنده تهیه کنند، یک جا توقف کردند که تمام زمین آنجا مین گذاری شده بود و چون یک هفته قبل از آن مین گذاری شده بود و هیچکدام از راهنماهایی هم که با آنها بودند خبر نداشتند اینها درست بهطور اتفاقی در آن قسمتی که مینگذاری شده بود توقف میکنند و یکی از آنها پیاده میشود، آنکه تهیهکننده برنامه آنها بود و میرود روی یک مین یک نفره که یک پایش را از دست میدهد. اینها فکر میکنند حمله هوایی شده همهی آنها میپرند از ماشین بیرون، اول هم کاوه میپرد چون خیلی همیشه عجله داشت؛ کاوه میرود روی یک مین که مال تک نفر بوده که برمیخورد به یک مین ضد تانک، در دو تا مین میرود که جابجا کشته میشود.
این برای اولین بار است که عکسهای کاوه به نمایش گذاشته میشود که با استقبال زیادی از دانشجویان آن شهر هم روبرو شده. هنگامه گلستان همسر کاوه میگوید که چرا تاکنون این عکسها به نمایش گذاشته نشده بود؟
عکسهای مستند او اولین بار است که در اروپا نشان داده می شود. در ایران خیلی نمایش داده شده و همه جا چاپ کرده بودیم، ولی کاوه خودش همیشه میگفت: «من الان وقت ندارم که نمایشگاه بگذارم، کار میکنم و هر وقت که بازنشسته شدم و دیگر نتوانستم بدوم و عکس بگیرم آن وقت نمایشگاهم را میگذارم.» این است که دیگر چنین موقعیتی پیش نیامد و حالا فکر میکنم من باید این کار را بکنم.
کدام سری از عکسهای کاوه در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده؟
عکسهای انقلاب و جنگ. برای اینکه موضوعات روز ایران بود و من فکر کردم که این عکسها جدیدتر است. در اصل این را از آن کتابی که چند وقت پیش برای کاوه منتشر کردیم انتخاب کرده بود من فکر کردم آن عکسها آخرین عکسهایی بوده که گرفته بود.
شما خودتان هم عکاس هستید. وقتی به عکسهای کاوه نگاه میکنید از آنها چه درکی دارید؟ مثلا کاوه میخواسته چه بگوید با عکسهایش؟
خیلی خوب فکر میکنم میتوانیم بگیریم که چه میخواهد بگوید. برای اینکه عکسهای او مشخص است که چه میگوید. در عکسهای مختلف فرق دارد دیگر. هر کدامش یک چیزی را توضیح میدهد.
خود کاوه از آثارش، کدام اثر را بیشتر از بقیه دوست داشت؟
نمیشود اینطوری گفت که کدام را بیشتر دوست داشت. برای اینکه هر کدام مربوط به یک دورهای است برای یک داستانی است و هر کدام یک چیزی را به آدم منتقل میکند. این است که خیلی اینکه کدام را بیشتر دوست داشت نمیدانم نظر او کدام بود.
آن مدتی هم که به هرحال کاوه اجازه عکس گرفتن از او گرفته شده بود مثل اینکه در دانشگاه درس عکاسی میدادند. عکاسهای خبرهای هم تربیت کردند. آن دوره چه دورانی برای کاوه بود و چقدر برای او مشکل بود که نمیتوانست عکس بگیرد؟
خب آن دوره برای او البته اولش مشکل بود ولی بعدا که شروع کرد به درس دادن خیلی هم دورهی خوبی در زندگی او بود. یعنی خودش میگفت دورهی سازندهای در زندگیاش بود و کلی با شاگردهایش کار میکرد. بعد هم خودش میگفت وقتی من نمیتوانم کار بکنم، عکس بگیرم، هزار نفردیگه را میفرستم عکس بگیرند.
کلا شیوه کار کاوه در عکاسی را چطور توصیف میکنید و چه تفاوتی با دیگر عکاسهای هم دوره او شما میتوانید ببینید؟
کاوه یک آدمی بود که از صبح تا شب کار میکرد و خیلی قاطی میشد با موضوعی که داشت کار میکرد. خیلی احساساتی بود نسبت به موضوع کارش و همیشه هم موضوعات اجتماعی کار میکرد..
دوربین خراب شده از انفجار مین و کفش های کاوه گلستان.عکس از: جواد منصوری
جیم میور خبرنگار امور خارجه بیبیسی که هنگام مرگ کاوه در کنار او بود ازبیروت به اسکاتلند سفر کرد تا در میزگردی در این کنفرانس تحت عنوان ایران در رسانهها شرکت کند. در این میزگرد که از سوی انستیتوی مطالعات ایرانی دانشگاه برگزار شد و ریاست آن با پرفسور علی انصاری رییس این انستیتو بود، جان اسنو، گوینده خبر کانال چهار تلویزیون بریتانیا، تقی امیرانی، فیلمساز و دکتر پدرام خسرونژاد از دانشکده مردمشناسی اجتماعی دانشگاه سنت اندروز شرکت داشتند. دکتر علی انصاری در توضیح چگونگی این همایش میگوید:
البته صحبتهایی که دیروز داشتیم، من رییس جلسه بودم. قرار شد که سخنرانان بیشتر از ۵ دقیقه صحبت نکنند. آقای جان اسنوهم بیشتر از همین ۵-۱۰ دقیقه صحبت نکردند. بیشتر سوال و جواب بود. عنوان جلسه هم ایران در رسانهها بود و شرکتکنندگان درباره آقای جیم میور سؤال کردند. چون ایشان برای بیبیسی هم کار میکنند خیلی از ایرانیها فکر میکنند این یک همایش مشکوک است و ایراد گرفته بودند و سوال میکردند از جیم میور که چقدر خودش در باره ایران سانسور میکند؟ البته جیم میور هم جواب مردم را دادند و از رادیو بیبیسی هم دفاع کردند و داستانی هم از زندگی کاوه و خودش در عراق تعریف کردند.
درمورد اثرات کاوه که در نمایشگاه به نمایش گذاشتید چه فکر میکنید؟
عکسهایی که گذاشتند عکسهای خیلی جالبی است. یعنی عکسهای زمان انقلاب و جنگ که در دو دپارتمان مطالعات خاورمیانه و یکی هم در مدرسه روابط بینالمللی به نمایش در آمد.
آنهایی که عکسها را دیدهاند همه تعریف کردهاند. واقعا بینظیر هستند این عکسها. به خانم گلستان هم گفتم. وقتی انتخاب میکردیم، این عکسها کوچک بودند در یک صفحه آ4. نگاه کردیم و خیلی سریع هم انتخاب کردیم. در واقع میخواستیم چک کنیم آیا برای دانشگاه مناسب هستند.
ولی وقتی اینها را بزرگ کردند و چسباندند به دیوار واقعا یک دید دیگری داشتیم They were really really powerful به انگلیسی بخواهم بگویم یعنی عکسها خیلی گیرا بود.
این انستیتوهای مطالعات ایرانی دانشگاه که شما هم در آنجا هستید، غیر از این دیگر چه برنامههایی در پیش دارد؟
اصل کار موسسه برنامه فوق لیسانس است. فوق لیسانس را ما سال پیش تاسیس کردیم و امسال هم ادامه خواهد داشت. دانشجوها قبول میکنیم و دارد کمکم پیشرفت میکند.
به غیر از برنامه فوق لیسانس، دو سه کنفرانس هم داریم برای سال آینده. ما امیدواریم یک کنفرانس بزرگ بینالمللی درباره تاریخنگاری در ایران تاسیس کنیم و بعد هم یک کنفرانس کمی کوچکتر درباره شاهنامه و هویت در ایران که آنهم مهم است.
فکر میکنم این انستیتوی مطالعات ایرانی دانشگاه را یکی دو سال پیش توسط آقای خاتمی افتتاح شد. آیا ایشان رابطهی مستقیم کاری با این انستیتو دارند یا فقط آنرا افتتاح کردند؟
نه فقط افتتاح کردند و هیچ کار دیگری ندارند. ایشان چون برای دریافت دکترای افتخاری آمده بودند اینجا. موقعیت خوبی بود که این انستیتو را هم افتتاح کنند.آثار و عکسهای کاوه گلستان قرار است در آیندهای نزدیک در لندن هم به نمایش گذاشته شود.
+ نوشته شده توسط saremi در 18 Jun 2008 و ساعت 1 AM
GetBC(173);
آرشیو نظرات
خبرنگار کشته شده بی بی سی،
درخواست دو دقیقه سکوت رسانهها به احترام روحانی
جسد بی جان صمد روحانی که آثار گلوله بر روی سرش دیده می شد، توسط پلیس پیدا شد
یک سازمان مدافع حقوق روزنامه نگاران در افغانستان، از تمام رسانه های این کشور خواسته است به احترام خبرنگار کشته شده بی بی سی، دو دقیقه سکوت کنند.
این سازمان از رسانه های افغانستان خواسته است در ساعت پنج عصر به وقت محلی (12:30 به وقت گرینویچ)، به احترام عبدالصمد روحانی، دو دقیقه برنامه های خود را قطع کنند.
آقای روحانی که برای بخش فارسی و پشتوی بی بی سی در ولایت هلمند افغانستان کار می کرد، شنبه 7 جون (ژوئن) ناپدید شد و پلیس، روز بعد (یکشنبه) جسد بی جانش را پیدا کرد.
دولت افغانستان روز سه شنبه اعلام کرد که تحقیقات اولیه پلیس نشان می دهد که گروه طالبان، مسئول قتل خبرنگار بی بی سی است، اما سخنگویان این گروه، قبلا دست داشتن در این حادثه را رد کرده اند.
سازمان روزنامه نگاران آزاد جنوب آسیا (سمفا)، همچنین از رسانه های چاپی و سایت های اینترنتی افغانستان خواسته است روز شنبه، صفحه اول خود را به صورت سفید چاپ کنند و یا فقط عکسی از صمد روحانی را در صفحات اول شماره های آن روز خود قرار دهند.
بی بی سی کشته شدن آقای روحانی را "ضایعه ای بزرگ" خوانده استدر عین حال، وزارت معارف (آموزش و پرورش) افغانستان، گفته است که یک مکتب (مدرسه) در ولایت هلمند، به نام عبدالصمد روحانی نامگذاری می کند.
بی بی سی از مقامات افغان خواسته است تا در مورد قتل آقای روحانی، تحقیقات گسترده و جدی انجام دهند.
عبدالصمد روحانی که در هنگام کشته شدن، 25 سال سن داشت، از سه سال پیش، از ولایت ناآرام هلمند برای بی بی سی گزارش می داد.
این ولایت جنوبی افغانستان، شاهد خونین ترین حملات از سوی گروه طالبان بوده و این گروه، در بسیاری موارد، مسئولیت کشتن خبرنگاران و بزرگان قومی را برعهده گرفته اند.
جسد صمد روحانی، گزارشگر بی بی سی در هلمند، روز سه شنبه در ولسوالی مارجه که از مناطق نا آرام در هلمند است، به خاک سپرده شد.
بی بی سی کشته شدن آقای روحانی را "ضایعه ای بزرگ" خوانده و گفته که "شهامت و تعهد او، نقش مهمی در گزارشدهی بی بی سی از افغانستان در سالهای اخیر داشته است."
+ نوشته شده توسط saremi در 11 Jun 2008 و ساعت 9 PM
GetBC(160);
آرشیو نظرات
خبرنگاران هرات کشتن صمد روحانی را محکوم کردند
خبرنگاران هرات کشتن صمد روحانی را محکوم کردند
واسع سروشدر هرات
"دولت آقای کرزی باید، تهدیدات در مقابل خبرنگاران را جدی بگیرد، در غیر اینصورت آزادی بیان در افغانستان خفه خواهد شد."
خبرنگاران رسانه های داخلی و خارجی روز دوشنبه 20 جوزا (خرداد) با تجمع در مقابل ساختمان ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات در غرب افغانستان با انتشار اعلامیه ای کشته شدن عبدالصمد روحانی خبرنگار بی بی سی در هلمند را به شدت محکوم کردند.
تجمع کنندگان از دولت افغانستان خواستند به خاطر شناسایی عاملان قتل آقای روحانی و به محاکمه کشاندن آنان هر چه زودتر اقدام کند.
در اعلامیه منتشر شده از سوی نهادهای حمایت از خبرنگاران در غرب افغانستان آمده است : "اقدام به قتل این خبرنگار جوان و فعال که با قبول مشکلات زیاد، در ولایت نا آرام هلمند، برای انعکاس واقعیت ها و وقایع، صادقانه تلاش می نمود، خلاف موازین بشری و آزادی بیان است که نمایانگر چهره و عملکرد غیر انسانی و غیر اسلامی عاملین آن می باشد."
نهادهای حمایت کننده خبرنگاران، از آنچه که عملکرد ضعیف بعضی مسئولان رسانه ها و نهاد های بین المللی حمایت کننده خبرنگاران، در دفاع از آنان در برابر تهدیدها خوانده شده، به شدت انتقاد کرده و خواستار توجه بیشتر مسئولان رسانه های محلی، ملی و بین المللی در این زمینه شدند.
روزنامه نگاران هراتی کشتن آقای روحانی را محکوم کردند
خبرنگاران غرب افغانستان ضمن ابراز تسلیت و اظهار همدردی به خانواده آقای روحانی و جامعه مطبوعاتی کشور، سهل انگاری دولت و مسئولان رسانه های گروهی در این زمینه را به عنوان اساسی ترین عامل باز دارند از فعالیت آزاد رسانه ای و آزادی بیان در افغانستان دانستند.
فریدون پویا، یکی از خبرنگاران شرکت کننده در اجتماع هرات، به بی بی سی گفت: "دولت آقای کرزی باید، تهدیدات در مقابل خبرنگاران را جدی بگیرد، در غیر اینصورت آزادی بیان در افغانستان خفه خواهد شد."
رضا شیر محمدی، یکی دیگر از خبرنگاران شرکت کننده در این اجتماع نیز با اشاره به اینکه خبرنگاران یگانه مرجع انعکاس دهنده حقایقند گفت: "کشته شدن آقای روحانی در ادامه افزایش خشونت علیه خبرنگاران صورت گرفته و ادامه این روند شکاف میان حکومت و مردم از بیشتر خواهد رفت و اعتماد مردم نسبت به دولت از خواهد رفت."
این در حالیست که مسئولان یک رادیوی محلی بنام "رادیو فریاد" نیز در اعتراض به کشته شدن آقای روحانی در هلمند اعلام نموده اند: "بولتن های خبری روز سه شنبه هفته جاری این رادیو پخش نخواهد شد."
همچنین بر اساس گزارشها نهادهای دفاع از خبرنگاران، ادارات دولتی و فرهنگی با برگزاری نشست هایی در ولایت های مختلف افغانستان، نسبت به کشتن آقای روحانی واکنش نشان داده اند.
انجمن آزاد خبرنگاران، کمیته دفاع از روزنامه نگاران و انجمن خبرنگاران جنوب آسیا از دولت افغانستان خواسته اند تا برای تحقیق در مورد این حادثه، کمیسیونی را موظف سازد.
همچنین حلقات فرهنگی و انجمن های خبرنگاران و خبرنگاران بدون مرز این رویداد را محکوم کرده و از دولت افغانستان خواستار تحقیق در این مورد شده است
آقای روحانی روز شنبه این هفته (7 ژوئن) از مرکز ولایت هلمند ربوده شد و جسد بی جان او بعد از ظهر یکشنبه (8 ژوئن) در نزدیکی شهر لشکرگاه مرکز ولایت هلمند پیدا شد.
آقای روحانی دومین خبرنگار افغان بی بی سی است که در حوادث افغانستان کشته می شود. پیش از این میرویس جلیل در دهه 90 میلادی بدست گروههای مسلح افغان کشته شد.
روز شنبه مردان مسلح در جنوب سومالیا نیز یک گزارشگر بی بی سی را که همزمان برای خبرگزاری آسوشیتد پرس نیز کار می کرد، به قتل رساندند.
+ نوشته شده توسط saremi در 11 Jun 2008 و ساعت 1 AM
GetBC(157);
آرشیو نظرات
خبرنگاران از دست رفته شهید نیستند
خبرنگاران از دست رفته شهید نیستند
آفتاب: جمعی از اصولگرایان مجلس هفتم بر این نکته که به جانباختگان حادثه سقوط هواپیما C-130 عنوان شهید تعلق نمی گیرد و حقوق خانواده شهدا شامل آنها نمی شود تایید کردند.
به گزارش خبرنگار پارلمانی آفتاب پس از آنکه بنیاد شهید اصفهان اجازه دفن « جان نثاری» خبرنگار رادیو در قطعه ای شهدای اصفهان نداد، علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی در این مورد گفت: تشخیص اینک این افراد شهید محسوب می شوند یا نه در حیطه مسئولیت دکتر دهقان است. اما محمد تقی رهبر نماینده اصفهان در پاسخ به چرایی عدم اجازه دفن به یکی از جان باختگان حادثه سقوط هواپیمای C130 در قطعه شهدای اصفهان و اینکه آیا در نهایت عنوان شهید به این جان باختگان تعلق می گیرد یا خیر گفت: قضاوت اینکه اینها شهید هستند یا نه تخصص دینی است. وی اظهار داشت: ممکن است بسیاری از افراد اولیا الله باشند ولی شهید نباشند مثل امام خمینی(ره) که از بزرگان بود ولی شهید محسوب نمی شود. رهبر تصریح کرد: شهید کسی است که به قصد مقابله با دشمن وارد صحنه شده باشد و در حقیقت قصد مبارزه با دشمن را داشته باشد. عضو کمیسیون فرهنگی تاکید کرد: کار فرهنگی کار خوبی است و ممکن است ثواب ببرد ولی نمی توان عنوان شهید داد. عضو فراکسیون اصولگرایان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه کسی که برای خدمت کشته می شود شهید است یا خیر؟ تاکید کرد: اگربگویم شهید هستند ممکن است تعبیر شهید کنیم اما آنها شهید نیستند. وی اظهار داشت: از نظر فقهی بار احکام شهادت برای این ها (جان باختگان حادثه سقوط c130 ) نداریم. غلامرضا مصباحی مقدم عضو ائتلاف آبادگران نیز در پاسخ به این سوال که آیا عنوان شهادت به جان باختگان سقوط هواپیما تعلق می گیرد یا خیر گفت: بنده صلاحیت ندارم تشخیص دهم آنها شهید محسوب می شوند یا خیر. احمد توکلی نماینده تهران نیز در جمع خبرنگاران در مورد این سوال که چرا بنیاد شهید عنوان شهید را به جانباختگان اخیر نمی دهد اظهاراتی را مطرح کرد اما گفت: به دلیل آنکه این سخنان موجب آزردگی عمومی می شود، نمی خواهم انعکاس خبر دهید. وی اظهار داشت: بنویسید توکلی از اظهار نظر در این مورد معذرت خواهی کرد
+ نوشته شده توسط saremi در 9 Jun 2008 و ساعت 11 PM
GetBC(156);
آرشیو نظرات
شهید صارمی در ماموریت دشوار خبری جان نثاری كرد
هیچ چیز بهتر از انعكاس واقعیت نیست
هاشمی: شأن خبرنگاران باید حفظ شود
آفتاب: رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: جایگاه و شان خبرنگاران باید بیشتر مورد توجه و عنایت جامعه و مسوولان قرار گیرد و رفتاری درخور شان و شخصیتشان با آنان شود و میدان برای رشد شخصیت و شهامت اطلاع رسانی دلسوزانه و متعهدانه برای آنها فراهم گردد. آیتالله هاشمی رفسنجانی با تاكید بر اینكه شهدای عرصه خبر، جان خود را بر سر عقیده خویش دادهاند، گفت : در دوره فرماندهی جنگ، نسبت به خبرنگاران شجاع و ایثارگری كه برای انعكاس اخبار از جان مایه میگذاشتند احساس بدهكاری داشتم و این احساس هنوز باقی است. به گزارش ایرنا هاشمی رفسنجانی با اشاره به اینكه شهید صارمی در ماموریت دشوار خبری جان نثاری كرد واحترام جامعه را بدست آورد، خاطرنشان كرد: خانواده شهدای عرصه خبر باید افتخار كنند كه فرزندان آنها برای نشر تعالیم اسلام و كشف واقعیات، در جهانی كه بسیاری با وارونه كردن حقیقت سعی در فریب مردم دارند، به شهادت رسیدهاند. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این پرسش که «ارزیابیاش از نقش خبرنگاران در ارتقایسطح آگاهیهای عمومی جامعه چیست؟» گفت: خبرنگاران ایرانی در همه عرصهها ثابت كردهاند كه با تمام همت خویش كار میكنند اما میتوان با استفاده از تجارب اطلاع رسانی دنیا، بهتر از این بود. هاشمی رفسنجانی، حضور فوری خبرنگاران در صحنهها را یكی از راههای ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی جامعه دانست و افزود: پرهیز از اتهام و رعایت اخلاق خبرنگاری و تلاش برای انعكاس واقعیتها باعث افزایش اعتماد عمومی به خبرها میشود. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در عین حال تصریح كرد: البته جایگاه و شان خبرنگاران باید بیشتر مورد توجه و عنایت جامعه و مسوولان قرار گیرد و رفتاری درخور شان و شخصیتشان با آنان شود ومیدان برای رشد شخصیت و شهامت اطلاع رسانی دلسوزانه و متعهدانه برای آنها فراهم گردد. هاشمی رفسنجانی در پاسخ به این سوال كه برای رفع مشكلات اقتصادی خبرنگاران چه توصیههایی دارید، گفت: مسوولان بایدبرای رفع مشكلات اقتصادی همه اقشار و اصناف، بخصوص زحمت كشان عرصه خبر تلاش كنند، خبرنگاران نیز باید از طریق صنف خود به بیان مشكلات خویش بپردازند و پیگیر احقاق حقوق خود باشند. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: بطور طبیعی اگر خبر و خبرنگار در موقعیت و جایگاه مناسب خود قرار گیرد و میدان رقابت و خودسازی باز باشد، مشكلات اقتصادی و معاش نخواهند داشت. از هاشمی رفسنجانی درخصوص دیدگاهش در زمینه ایجاد یك استراتژی برای اطلاع رسانی در نظام جمهوری اسلامی سوال شد، وی در پاسخ گفت: مهمترین استراتژی در امر اطلاع رسانی، بیان واقعیتها است، در غیر اینصورت جایگاه مراكز خبررسانی مخدوش و اعتماد و اعتبار از آنان سلب خواهد شد. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: مردم برای شنیدن واقعیتها و یا به بهانه شنیدن، روی به مراكز خارج از كشور میآورند و میبینیم چگونه اشكال مختلف خبر و تحلیل، سعی در انحراف افكار عمومی و ارعاب آنان دارد. هاشمی رفسنجانی تصریح كرد: اگر امنیت شغلی و آزادی عمل و تعهد و تخصص در فضای خبررسانی باشد، رسالت خبرنگاری قابل انجام است . وی همچنین درپاسخ بهسوالی درخصوص نقش رسانههای مكتوب در این زمینه، گفت: در عصری كه رسانههای غربی با تجهیزات و امكانات پیشرفته ارتباطی سعی در تحریف واقعیتها به ویژه اخبار مربوط به كشورهای اسلامی را دارند، رسانههای گروهی مكتوب كه در سایه گسترش رایانه در اكثر نقاط كشور گسترده شدهاند، باید توجه داشته باشند كه هیچ چیز بهتر از انعكاس واقعیت نیست . رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین تاكید كرد: البته بیان واقعیت هیچ منافاتی با سكوت در انعكاس اخبار مهم و مرتبط با مصالح عمومی و منافع ملی ندارد. هاشمی رفسنجانی با اشاره به اینكه اگر رسانه هابه وظیفه رسانهای خویش عمل كنند، همه مشكلات در سایه رشد آگاهی مردم حل میشود، گفت: من در دوران مسوولیت قانونگذاری و اجرایی تلاش زیادی در توسعه و تقویت رسانههای مكتوب و بخصوص ایرنا داشتم و بطور نسبی از عملكرد آنان راضی بودم ولی تاكنون قانع به آن مقدار پیشرفت نشدهام.
+ نوشته شده توسط saremi در 9 Jun 2008 و ساعت 11 PM
GetBC(155);
آرشیو نظرات
شهید صارمی که با گلوله غاصبان و طالبان ظلمت در خون غلتید،
گزارش در مورد روز خبرنگار در جمهوری اسلامی ایران
امروز 17 اسد، در جمهوری اسلامی ایران روز خبرنگار نامیده شده است. به این مناسبت اشاره ای داریم به شهادت محمود صارمی خبرنگار جمهوری اسلامی ایران در شهر مزارشریف و چند تن از دیپلماتهای ایرانی به دست گروه طالبان و همچنین مسئله تروریسم در افغانستان.
در شرایطی که استکبار جهانی و صهیونیزم، تمامی اهتمام و تلاش خود را با کلیه ابزارهای پیشرفته و روز آمد ارتباطی و اطلاع رسانی به کار بسته اند تا واقعیتهای انقلاب اسلامی را تحریف و مسلمانان را در اقصی نقاط جهان بدنام سازند.
شهید صارمی که با گلوله غاصبان و طالبان ظلمت در خون غلتید، گواهی صادق و روشنی بر مظلومیت مسلمانان و فریب افکار عمومی جهانیان ازسوی حامیان مستکبر آنها می باشد.
صارمی 17 اسد 1377 به همراه 8 نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزارشریف افغانستان توسط نیروهای افراطی و متبحر طالبان به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
آقای عسکری درمورد شهادت شهید صارمی و دیپلماتهای ایرانی و نقض آزادی بیان در زمان حکومت طالبان می گوید:
عسکری: (17 مرداد، سالروز شهادت دیپلماتها و خبرنگار جمهوری اسلامی ایران در افغانستان هست. در سال 1377 توسط نیروهای گروه طالبان به شهادت رسیدند. در زمانی که حکومت طالبان در افغانستان حاکم بوده نوعی دیدگاههای متحجرانه در آنجا درواقع اعمال شده است که درواقع چارچوبهای دموکراتیک و اصول دموکراتی در آن کاملاً نقض شده بوده و ازجمله آنها بحث نقض آزادی بیان بود که فعالیت آزاد خبرنگاران که در همه کشورها و در همه شرایط ازجمله شرایط بحرانی و شرایط جنگ به عنوان یک موضوع کاملاً پذیرفته شده در نظام بین الملل هست باعث شده تا حکومت طالبان در شرایطی با هجوم به سرکنسولگری ایران در مزارشریف تعدادی از دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران و همچنین خبرنگار ایرانی را به شهادت برسانند که نشان دهنده دیدگاههای کاملاً افراطی و متحجرانه گروه طالبان بوده است.)
به راستی که شهید صارمی، دیپلماتهای ایرانی و هزاران زن، مرد و کودک بی گناه افغان قربانی تروریسم در افغانستان شده اند. بحث افزایش تروریسم در افغانستان سالهاست که مشکلات حادی را برای جامعه افغانستان، همسایگان این کشور و جامعه جهانی به بار آورده است. امریکا، انگلیس و دیگر حامیان طرح مبارزه با تروریسم که به افغانستان لشکرکشی کرده اند، نه تنها در امر مبارزه با تروریسم موفق نبوده اند، بنابر اخبار و اطلاعات رسانه های گروهی و کارشناسان، امور، مسئله تروریسم در افغانستان افزایش یافته و امریکا و حامیانش در این راه ناکام مانده اند.
بازهم عسکری درمورد سیاستهای دوگانه امریکا در مبارزه با تروریسم افغانستان بر این نظر است:
عسکری: ( بحث افزایش تروریست در افغانستان بر مبنای تحلیلی که از سوی بسیاری از کارشناسان ارائه می شود مبتنی بر سیاستهای دوگانه ای است که امریکا پس از حادثه 11 سپتامبر در سراسر دنیا و خصوصاً افغانستان به کار گرفته است. نامشخص بودن تعریف ریشه های تروریست اساساً و موضوع تروریست باعث شده تا مصادیقی که از جناب امریکا مغایر با منافع ملی ایالات متحده باشد از نگاه آنها به عنوان مباحث تروریستی مطرح بشود درحالی که بسیاری از مردم جهان در محافل غیردولتی معتقد هستند که تروریست سازمان یافته رژیم صهیونیستی از بارزترین مصادیق تروریسم دولتی است که دارد در جهان دنبال می شود و امریکا به دلیل نگاه ویژه ای که به اسراییل دارد از توجه به آن خودداری می کند و اساساً برخی جنبشهای آزادی بخش و مغایر با آن منافع امریکا را به عنوان گروههای تروریستی تعریف می کند. بر این اساس سیاستهای دوگانه امریکا باعث شده تا موضوع تروریسم و مسایل تروریسم در هاله ای از ابهام باقی بماند و در محیط نظام بین المللی نتوان به درستی موضع جامعه جهانی را که بیشتر از سمت قدرتهای بزرگ دنبال می شود به عنوان تروریسم درنظر گرفت. الآن کشور افغانستان سرشار از فعالیتهای تروریستی هست در سال 2001 امریکا که ائتلاف ضد تروریسم را به راه انداخته تا به امروز که نزدیک به 6 سال از این موضوع می گذرد ناکارآمدی سیاستهای امریکا باعث شده تا تروریسم در گستره جهانی وسعت بگیرد. و در چند ماه گذشته نیز برخی از محافل امنیتی امریکا اعلام کردند که سیاست مبارزه با تروریسم امریکا باعث گسترش تروریسم در جهان شده است. موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که اساساً باید امریکا با تعقیب و تصحیح رویکردهایی که در افغانستان داشته و با واگذاری ابتکار عملی به دولت آقای کرزی به نوعی از بحران کنونی خارج شود و اراده عملی ملی را به دولت آقای کرزی و به ملت افغانستان واگذار کند تا براساس ساختارهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی که خاص فرهنگ هر کشور هست بتوانند رونق اقتصادی را دنبال کند و بتوانند کشور بحران زده افغانستان را از وضعیت کنونی خارج کنند.)
ناکامی امریکا و انگلیس در مبارزه با تروریسم درحالی است که این دو کشور طی ادعاهایی واهی جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از گروه طالبان متهم کرده است. در این حال اخیراً محمدعلی حسینی سخنگوی وزارت خارجه ایران، این ادعاهای واهی را رد کرد و گفت: این ادعای بی اساس، صرفاً تلاش دیگری برای توجیه حضور نامشروع این نیروها در افغانستان است.
باید گفت: این اتهامات بی پایه و اساس درحالی تکرار می شود که جمهوری اسلامی ایران از لحاظ اقتصادی و سیاسی با طالبان مخالف است و خود تاکنون بارها مورد حمله سیاستهای متحجرانه طالبان قرار گرفته است که حمله به کنسولگری ایران در شهر مزارشریف در سال 77 و شهادت 8 تن از دیپلماتها و خبرنگار ایران و همچنین چند هفته پیش این کنسولگری ایران در قندهار، نمونه ای از جنایات و دشمنی طالبان با ایران است. اما نگاهی به اقدامات و کمکهای انسان دوستانه ایران در افغانستان که بنا به حس نوع دوستی و براساس وظیفه دینی و همسایگی انجام می پذیرد. پاسخ شایسته ای به اتهامات تفرقه افکنانه لندن و واشنگتن است.
+ نوشته شده توسط saremi در 9 Jun 2008 و ساعت 11 PM
GetBC(153);
آرشیو نظرات
شعری به مناسبت روز خبرنگار
شعری به مناسبت روز خبرنگار
روابط عمومی موسسه تبیان ضمن تبریک روز خبرنگار و گرامیداشت یاد و خاطره شهید محمود صارمی قطعه شعری را بدین مناسبت تقدیم حضورتان می نماید :
صارمی؛ غریب شهر بی وفا
حماسه حضور تو به صحنه های عاشقی چو کوه جلوه می کند به پهنه های عاشقی
برای وصف حال تو قلم فقیر و ناتوان تو روح استقامتی سنگ صبور مهربان
به عرصه های پرخطر همیشه حی و حاضری شریک شادی و غمی تو کم نظیر و نادری
تو هم نفس تو همقدم تو همرهی و همدلی تو پیشگام و پیشرو در انعکاس مشکلی
درد دل خلایق از گلوی تو بیان شود آینه ای و رنج شان به چهره ات عیان شود
غمخور خستگان تویی به گاه سیل و زلزله زجان دعایشان کنی تو در نماز و نافله
قلم بدست پاک تویی رهی برای خدمتت خدمت عاشقانه هم نشانه محبتت
تو سرپل محبتی در دل دل شکستگان که بارها گذشته ای برای مردمان زجان
ز بوسنی غم زده تا عراق و افغان غریب ز قدس و لبنان که بود مهد دلیران نجیب
به هرکجای این جهان که ظلم جلوه گر شود تلاش توست تا ستم، ضعیف و بی اثر شود
تعالی رشادتت به جبهه ها عیان شده شجاعتت زبانزد تمام دشمنان شده
گهی میان سنگر و گهی به اوج قله ها گهی درون حور و شط، گهی به عمق دره ها
در همه جای جبهه ها حضورت عاشقانه بود شهادت آرزوی تو کار خبر بهانه بود
دوش به دوش عاشقان، پای به پای لاله ها از همه فرشیان جدا بسوی عرشیان رها
از آن زمان که جان من، جدا زخاکیان شدی به لطف و عزت خدا، عزیز آسمان شدی
شدی به عرصه خطر، مصور دلاوران قلم بدست و جان بکف، ظفر نگار بیدلان
چه رودها زخونتان به عرصه ها روان شده چه لاله ها که از شما فدای باغبان شده
هنوز هم صدایتان به گوش جان صدا کند دلم به یاد شورتان، هوای کربلا کند
ز یاد من نمی رود ، صلابت چو کوهتان شکوه ، سنگ ریزه ای، ز اعتلای روحتان
عکس و خبرهای ظفر، صدای ماندگارتان نابی اعتقادتان، پسا کی چشمه سارتان
صوت رسای رهبر و سوز غریب مرتضی کشته کینه صارمی، غریب شهر بی وفا
امیر عشق واعظی، غیاثوند و احمدی جوزی و خیرخواه گل، طاووس باغ سرمدی
افشار شیرین سخن و شاهچراغی دلیر محمود ایل بیگی و خدادادی کم نظیر
گودرزی و شفایی و نوری پاک و بی ریا سعیدی تلاشگر، شقایق باغ ولا
این همه لاله قطعه ای ز گلستان باغتان چراغ عشق روشن از روشنی چراغتان
خبرنگار قهرمان بیا که جاودان شویم سرود عشق خوانده و همره شاهدان شویم
کاش دل تو، دل من، همره راهشان شود نرگس مست بیند و مست نگاهشان شود
منبع :
خبرگزاری مهر - "خبرنگار قهرمان ، سنگ صبور مهربان" عنوان قطعه شعری از حسین بزرگی (حامد)
بالای صفحه
آخرین نظرات کاربران
حجت صارمي
باسلام وعرض ادببرادر ايماني وهم وطن عزيزمبرحسب وظيفه انساني از شما كه بي ادعا در ترويج فرهنگ شهيد وشهادت قلم ميزنيد سپاسگزارم
+ نوشته شده توسط saremi در 9 Jun 2008 و ساعت 1 AM
GetBC(150);
آرشیو نظرات
خبرنگار كيست؟!
خبرنگار كيست؟!
اصلاً از همان روزچهاردهم تيرماهسال 1361 كه كاظم اخوان بههمراه حاجاحمد متوسليان و سيدمحسن موسوي و تقي رستگار به اسارت درآمدند، همهآناني كه بهنوعي بامقوله خبرنگاري ارتباطداشتند، نسبت بهاو وهمراهانش بيمعرفتانه رفتاركردند و ازاين مسئله هم بيتفاوتگذشتند. ماشاالله امروز، كم انجمن وگروهصنفي نداريم: «انجمنروزنامهنگاران مسلمان»، «انجمنصنفي روزنامهنگاران»، «خانهعكاسان» و... ولي طياين بيستسال، كداميكاز اينان با ارسال نامههايمختلف به مجامعبينالمللي، قاطعانه خواستارپيگيري مسئلهاسارت كاظم اخوان شدند؟ بهراستي چرا خبرگزاري جمهورياسلامي، كه كاظم فرستادهآنها بهلبنان بود، به هيچوجه موضعيقاطعانه در اينباره نگرفتهاست؟ارديبهشتماه امسال، نهمين جشنوارهمطبوعات درتهران برگزارشد ـمحلي كه صدها و چهبسا هزاران روزنامهنگار حضورمستقيم داشتندـ درطي دهروز برگزاريجشنواره، از بلندگوي سالنها، فقط ياد وخاطره شهيدمحمود صارمي كه درافعانستان بهشهادترسيد، گراميداشته ميشد، ولي باوجودانتقاد برخيدوستان، به هيچوجه ياد وخاطره كاظم اخوان گراميداشته نشد. گروهينيز بهاسم دفاعاز آزاديمطبوعات و روزنامهنگاران، دكان ودستكي بهراه انداخته، غرفهاي را اشغالكرده وتصاوير برخي را كه چهبسا شايد فقط يكيدو مقاله درمطبوعات نوشتهباشند، ولي براساس تخلفات وجرائم به زندانافتادهاند، برديوارهاي سالن نصبكرده بودند، ولي هيچاسمي از كاظم اخوان كه 20 سالاست از او خبرينيست، بهميان نيامده بود. الحمدلله كهاينجا عناد اينان باعثشد تا عكس كاظم كنار تصاويرمجرمان و وازدگان وبريدگانسياسي، قرارنگيرد. اينها راستميگويند. كاظم اخوان خبرنگارنبود. چون بهجاي خيانتبهملت و وطنفروشي و دريوزگي درمقابل بيگانگان درآمريكا و برلين، غيرتمندانه وشرافتمندانه رفت تا ازظلمي كه ازجانب رژيم اشغالگرصهيونيستي ـوبهقولاينان، دولتقانونياسرائيل!ـ بر ملتمظلوم فلسطين ولبنان ميرود، پردهبردارد. مگر وظيفه يكخبرنگار غيرتمند غيراز ايناست؟ كاظم اخوان كه براي تهيهگزارش از مسابقاتفوتبال جامجهاني بهبيروت نميرفت!!!
حميد داودآبادي
+ نوشته شده توسط saremi در 24 May 2008 و ساعت 8 PM
GetBC(137);
آرشیو نظرات
عنوان : شهداي ديپلمات و خبر نگار خبرگزاري در مزار شريف
عنوان : شهداي ديپلمات و خبر نگار خبرگزاري در مزار شريف
تاريخ : 1386/06/22
شهداي ديپلمات و خبر نگار
حضرت امام خميني «قدس سره الشريف »
روز شمار وقايع افغانستان و شهادت ديپلمات ها و خبرنگار ايراني
همرهان ستاره
رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنهاي
طالبان آن گونه كه هستند
پيام خونين
حضرت امام خميني «قدس سره الشريف »
اينك ما شاهد آنيم كه سبكبالان عاشق شهادت بر تو سن شرف و عزت به معراج خون تاختهاند .... كه از همت بلندشان جمهوري اسلامي ايران پايدار و انقلاب ما در اوج قله عزت و شرافت مشعل دار هدايت نسلهاي تشنه است .... خانوادههاي شهدا تا هميشه تاريخ ، اين مشعل داران را اوليا ، افتخار روشنايي طرق الي الله را به عهده گرفتهاند .
روز شمار وقايع افغانستان و شهادت ديپلمات ها و خبرنگار ايراني :
20 تير 1377 شهر ميمنه مركز استان فارياب توسط نيروهاي طالبان تصرف شد .
23 تير 1377 نيروهاي طالبان كنترل بخش اعظمي از استان فارياب را در دست گرفتند ( اين منطقه صد كيلومتر دورتر از شهر مزار شريف واقع شده )
25 تير 1377 شهر ميمنه از تصرف طالبان خارج شده و جنگ در 30 كيلومتري اين شهر ادامه دارد .
31 تير 1377 طالبان اطراف ميمنه را به تصرف خود درآورده تا نزديكي «جمعه بازار» پيش رفته است .
11 مرداد 1377شهر «شبرغان » به دست طالبان افتاد.
13 مرداد 1377 با وجود اعلام رسانهها ، سركنسولگري جمهوري اسلامي در شهر مزار شريف در شمال افغانستان داير است و كاركنان به وظايف معمول خود ادامه ميدهند . ( برخي رسانهها اعلام كرده بودند به دليل سقوط «شبرغان» و احتمال كشيده شدن درگيري ها به مزار شريف ديپلماتهاي ايراني اين شهر را ترك و راهي تاجيكستان شدهاند )
13 مرداد 1377 شهر مزار شريف به طور كامل به محاصره طالبان درآمده است .
14 مرداد 1377 طالبان براي حمله به مزار شريف آماده ميشوند .
17 مرداد 1377 خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي به همراه 11 ديپلمات ايراني ظهر امروز (شنبه 17 مرداد) در مزار شريف ربوده شدند و تاكنون اطلاعي از آنها در دسترس نيست .
19 مرداد 1377 در گيريهاي شديد طالبان با نيروهاي جبهه ائتلاف ضد طالبان در شهر مزار شريف .
20 مرداد 1377 خبرگزاري فرانسه از احتمال كشته شدن 11 ديپلمات ايراني خبر داد .
21 مرداد 1377 درخواست ايران از پاكستان براي آزادي فوري ديپلماتها
حضور خانواده خبرنگار ربوده شده ايراني در مقابل سفارت پاكستان
22 مرداد 1377 سه هزار طلبه ديني پاكستاني براي تقويت طالبان راهي افغانستان شدند .
24 مرداد 1377 شوراي امنيت سازمان ملل خواستار آتش بس در افغانستان شد
سخنگوي طالبان اعلام كرد : هيچ سازماني را به رسميت نميشناسيم .
25 مرداد 1377 در قبال اسارت ديپلماتهاي ايراني دربند طالبان سازمان هاي حقوق بشر همچنان ساكت هستند .
26 مرداد 1377 هشدار خاتمي به طالبان هيچ گونه ناآرامي را در مرزهاي مان تحمل نميكنيم .
28 مرداد 1377 رهبر معظم انقلاب : اسيران ايراني را با احترام برگردانيد.
28 مرداد 1377 وزير امور خارجه ايران ديپلمات ها و خبرنگار ايراني ربوده شده در سلامت كامل هستند.
3شهريور 1377 انتقاد ايران از عملكرد پاكستان در قبال سرنوشت اتباع ايراني در افغانستان
تهران : پاسخ اسلام آباد قانع كننده نيست .
5 شهريور 1377 : روزنامه پاكستاني مسلم از 11 ديپلمات ايراني ربوده شده در مزار شريف ، 8 تن كشته و 2 تن زخمي شدهاند و از خبرنگار ايراني خبر قطعي در دست نيست .
11 شهريور هشدار شديد وزارت امور خارجه به گروه طالبان اظهارات رهبر گروه طالبان بر خلاف آن چيزي است كه مقامهاي پاكستان از طرف طالبان به ما منتقل كردهاند .
21 شهريور1377 پس از يك ماه روشن شد طالبان 9 ديپلمات و يك خبرنگار ايراني را شهيد كردند .
- اعلام سه روز عزاي عمومي از سوي مقام معظم رهبري .
24 شهريور 1377 اجساد شهيدان وارد تهران شدند .
27 شهرويور1377 تشييع پيكرهاي مطهر ديپلمات ها و خبرنگار شهيد پس از نماز جمعه تهران .
همرهان ستاره
اي شهيدان كجاست منزلتان
چيست جز آفتاب در دلتان
روي درآب چشمه ميشوييد
از خدا عاشقانه ميگوييد
رختي از انعطاف در برتان
تاج سرخي زعشق برسرتان
همرهان ستاره در شب كور
رفته تا پشت لحظهها تادور
تا خدا تا ستاره تا مهتاب
تا صداي شكوفه در دل آب
آفتابيد در هزاره عشق
دلتان گرم از شراره عشق
عطرتان بوي خواب را برده است آبروي سراب را برده است .
شهيد ناصر ريگي
تاريخ تولد : 1346
وضعيت تأهل : متأهل
محل تولد : اهواز
شغل : سرپرست سركنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف
تاريخ آغاز مأموريت در افغانستان : 1/10/74
سال ورود به وزارت امور خارجه : 1368
شهيد رشيد پاريا و فلاح
تاريخ تولد : 1340
وضعيت تأهل : متأهل و داراي 3 فرزند
محل تولد : سوادكوه
شغل : كارشناس امور كنسولگري سركنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف
تاريخ آغاز مأموريت در افغانستان : 1/4/1376
سال ورود به وزارت امور خارجه : 1367
شهيد نورالله نوروزي
تاريخ تولد : 1347
وضعيت تأهل: مجرد
محل تولد : ساوجبلاغ
شغل : كارشناس امور كنسولي در كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزارشريف
تاريخ آغاز مأموريت در افغانستان : 6/3/1377
شهيد محمد ناصر ناصري
تاريخ تولد : 1340
وضعيت تأهل : متأهل و دا راي 3 فرزند
محل تولد : قائنات
شغل : كارشناس امور فرهنگي سركنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف
شهيد مجيد نوري نياركي
تاريخ تولد : 1346
وضعيت تأهل : متأهل و داراي 2 فرزند
محل تولد : تهران
شغل : مسؤول امور مالي سركنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزارشريف
تاريخ آغاز مأموريت در افغانستان :19/8/1374
شهيد محمود صارمي
تاريخ تولد :1347
وضعيت تأهل : متأهل و داراي يك فرزند پسر
محل تولد : بروجرد
شغل : مسؤول دفتر خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف
تاريخ آغاز مأموريت در افغانستان : 26/10/1375
سال ورود به خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران : 1371
شهيد محمد علي قياسي
تاريخ تولد : 1345
وضعيت تأهل : متأهل و داراي دو فرزند پسر
محل تولد : تهران
شغل : كارشناس اموركنسولي در سركنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف
تاريخ آغاز مأموريت در افغانستان :18/3/1377
شهيد كريم حيدريان
تاريخ تولد: 1366
محل تولد : يزد
وضعيت تأهل : متأهل و داراي 3 فرزند دختر
شغل : كارشناس امور كنسولي كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف
تاريخ آغاز مأموريت در افغانستان : 1/5/1377
سال ورود به وزارت امور خارجه : 1374
شهيد حيدر علي باقري
تاريخ تولد : 1324
وضعيت تأهل: متأهل و داراي 8 فرزند
محل تولد : نيشابور
شغل : كارمند فني سركنسولگري جمهوري اسلامي ايران درمزار شريف
تاريخ آغاز مأموريت در افغانستان : 1/1/1374
سال ورود به وزارت امور خارجه :1369
رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنهاي :
كشتار وسيع مردم غير نظامي و به شهادت رسانيدن جوانان پاك و مؤمن ايراني كه در مشاغل سياسي و خبري به انجام وظيفه مشغول بودند در نوع خود فاجعهاي بينظير بود كه بايد دولتها وملتهاي مسلمان را به حركتي جدي در برابر اين قوم متعصب و وحشي و بيگانه از تعاليم نوراني اسلام و بيخبر از قوانين عمومي جهان برميانگيخت .
طالبان آن گونه كه هستند :
طالبان معتقدند : افغانستان فقط به پشتونها تعلق دارد و ساير اقوام بايد آن را ترك كنند .
در افغانستان اقوام مختلفي زندگي ميكنند و تاجيك ها ، پشتونها ازبك ها هزارهها و ايماقها از عمدهترين آنها هستند . پشتون ها خود به طوايف مختلف تقسيم ميشوند و آن ها هرگز طالبان را نماينده تمام طوايف نميدانند.
گروه طالبان از احساسات مذهبي و قومي پشتونها و سرخوردگي مردم افغانستان از تخاصمهاي موجود و اختلافهاي عميق ميان جناحهاي سياسي در راه پيشبرد اهداف خود سود ميبرند .
روزنامهاسپانيايي ال پاييس : طالبان با حمايت همه جانبه واشنگتن در نوامبر 1994 وارد صحنه افغانستان شدند و پاكستان نيز از اين گروه حمايت ميكند.
از ميان تمامي كشورهاي دنيا تنها كشورهاي پاكستان عربستان سعودي و امارات متحده عربي گروه طالبان را به عنوان دولت قانوني افغانستان به رسميت شناختهاند .
پيام خونين
قبل از ورود طالبان به كنسولگري آخرين تماسي كه از اين محل با ايران برقرار شد صداي گرم و پر حرارت محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي بود كه چنين ميگفت :« اينجا محل كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف است من محمود صارمي خبرنگارخبرگزاري جمهوري اسلامي ايران هستم . گروه طالبان از چند ساعت پيش وارد مزار شريف شدهاند . اين شهر به دست طالبان سقوط كرده است عدهاي از افراد طالبان در حياط كنسولگري ديده ميشوند . به من بگوييد كه چه وظيفهاي ...»
ارتباط تلفني ناگهان قطع شد ،
ديگر صداي محمود صارمي از محل كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف به قسمت اخبارخبرگزاري نميرسيد .
+ نوشته شده توسط saremi در 24 May 2008 و ساعت 8 PM
GetBC(136);
آرشیو نظرات
یاد باد یاد وخاطره شهید عرصه اطلاع رسانی
ايرنا نقش مهمي در توسعه عرصههاي اجتماعي و سياسي دارد
بروجرد ، خبرگزاري جمهوري اسلامي ۸۷/۰۲/۲۹
داخلي. فرهنگي. اطلاع رساني.
مسوول نمايندگي عقيدتي سياسي فرماندهي انتظامي بروجرد گفت: ايرنا نقش مهم و موثري در توسعه و موفقيتهاي بخشهاي مختلف ازجمله اجتماعي و سياسي كشور دارد.
حجتالاسلام بهمن جوشقاني روز يكشنبه دربازديد از غرفه ايرنا در نمايشگاه توانمندي روابط عموميهاي بروجرد افزود: خبرگزاري جمهوري اسلامي با عمل به شعار سرعت ، صحت و دقت ميتواند اخبار و اطلاعات جديد را با دقت و با تكيه بر منابع موثق در كمترين زمان ممكن منتشر نمايد.
وي اظهارداشت: هر چه اطلاع رساني به روز و در كمترين زمان ممكن انجام شود نتايج مثبت و سازنده آن را ميتوان در توسعه همه جانبه كشور مشاهده نمود.
وي همچنين نقش دفتر خبرگزاري جمهوري اسلامي بروجرد را در اطلاعرساني مطلوب ارزيابي كرد و گفت: ارتباط اين سازمان با ساير ادارات ميتواند مردم را از نحوه عملكرد مسوولان نهادهاي دولتي و خصوصي آگاه نمايد.
حجتالاسلام جوشقاني افزود: خوشبختانه ايرنا ارتباط تنگاتنگي با نيروي انتظامي اين شهرستان دارد و در پوشش اخبار و اطلاع رساني به خوبي عمل ميكند.ك/۲
تصاوير مرتبط
+ نوشته شده توسط saremi در 20 May 2008 و ساعت 10 PM
GetBC(131);
آرشیو نظرات
روز صارمی
17مرداد ماه به نام روز خبرنگار نامگذاری شده است. اینکه در این روز خبرنگاران احساس می کنند که آنها هم یادروزی دارند خوب است اما فقط گفتن فایده ای ندارد. هستند بسیاری از روزنامه ها و نشریات که حتی مسئولین آنها این روز را به پرسنل خود تبریک نمی گویند چه برسد به اینکه از آنها تقدیر کنند. هرچند اگر خبرنگاران و روزنامه نگاران می خواستند دل به تشکر و قدردانی خوش کنند، هرگز قدم در این عرصه نمی گذاشتند چراکه گاهی اوقات نه تنها از خبرنگاران تشکر نمی شود بلکه مقصر بسیاری از شایعات و مشکلات را هم همین خبرنگاران می دانند! چون دیوار خبرنگار کوتاه ترین دیوار دنیا است.
اما خبرنگاران بازهم به کار خود ادامه می دهند چون عاشق این عرصه ی جذاب هستند.
17مرداد ماه به نام روز خبرنگار نامگذاری شده است تا یادمان باشد چه انسان های عزیزی در این حرفه فعالیت کردند و از جان خود برای اعتلای نام ایران مایه گذاشتند. 17مرداد ماه فقط روز خبرنگار نیست، روزی است تلخ برای من و سایر همکارانم در این عرصه چرا که به یاد می آوریم چه عزیزی را از دست دادیم؛ شهید محمود صارمی، خبرنگار برجسته ی کشورمان که در 17مرداد ماه سال 1377 در حمله ی وحشیانه ی نیروهای طالبان به دفتر کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در افغانستان به همراه چند تن از دیپلمات های کشورمان به شهادت رسید. روحش شاد و یادش گرامی باد...
روز خبرنگار را به همه ی خبرنگاران خوب ایران تبریک می گویم
+ نوشته شده توسط saremi در 6 Jan 2008 و ساعت 10 PM
GetBC(115);
آرشیو نظرات
روز صارمی در انجمن صنفی روز نامه نگاران
تحصن جمعي از روزنامهنگاران در " انجمن صنفي روزنامهنگاران " خبرگزاري دانشجويان ايران - تهرانسرويس سياسيبه دعوت انجمن صنفي روزنامهنگاران و انجمن دفاع از آزادي مطبوعات، مراسم بزرگداشت روز خبرنگار و گراميداشت سالگرد شهادت محمود صارمي با حضور و تحصن جمعي از خبرنگاران مطبوعات و روزنامهنگاران كشور آغاز شد.به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، هدف از برگزاري اين مراسم كه از ساعت 16:25 امروز (جمعه) با حضور بيش از 200 نفر از اهالي مطبوعات در محل انجمن صنفي روزنامهنگاران و با پخش سرود جمهوري اسلامي ايران و قرائت آياتي از كلام الله مجيد آغاز شد؛ اعتراض به برخوردهاي صورت گرفته با روزنامهنگاران اعلام شده است.اعضاي شوراي مركزي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات، اعضاي هيات مديرهي انجمن صنفي روزنامهنگاران، خانوادهي شهيد صارمي و برخي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و حقوقدانان و وكلاي دادگستري از حاضرين در اين مراسم هستند.شركتكنندگان در اين تحصن كه تعداد آنها در لحظهي ارسال خبر به حدود 500 تن ميرسد، اعلام كردهاند كه قلمهايشان را به نشانهي اعتراض به زمين گذاشتهاند.رجبعلي مزروعي در ابتداي اين مراسم در سخناني تحصن امروز را اعتراضي كاملا صنفي خواند و افزود : "حاضرين در جريان هستند كه در اين جلسه صرفا مباحث صنفي مطرح خواهد شد."وي سپس با قرائت نامهاي خطاب به حجتالاسلام عليزاده، رئيس كل دادگستري استان تهران، خواستار ملاقات با روزنامهنگاران زنداني شد.حجت صارمي ،از طرف خانوادهي شهيد صارمي ، ژاله فرامرزيان به عنوان نمايندهي انجمن روزنامهنگاران زن و محسن آرمين به عنوان نمايندهي انجمن صنفي روزنامهنگاران از جمله ديگر سخنراناني هستند كه تاكنون دراين مراسم به سخنراني پرداختهاند. بزرگداشت زهرا كاظمي نيز از ديگر اهداف اين مراسم اعلام شده است؛ از طرف برگزار كنندگان اعلام شد كه از خانوادهي زهرا كاظمي نيز جهت شركت در اين مراسم دعوت به عمل آمده است.اخبار تكميلي از برگزاري اين تحصن متعاقبا ارسال ميشود.
+ نوشته شده توسط saremi در 20 Oct 2007 و ساعت 1 PM
GetBC(33);
آرشیو نظرات
شهيد محمود صارمي پرستوي عاشقي كه به ديار دوست سفر كرد شهيد زنده ياد محمود صارمي در سال 1347 در روستاي چهار بره از توابع استان لرستان شهرستان بروجرد ديده به اين دنياي فاني گشود پدر شهيد به شغل كشاورزي اشتغال داشت شهيد صارمي دوره ابتدايي را درهمان روستا به اتمام رساند و با عشق و علاقه وافري براي ادامه تحصيل راهي شهرستان بروجرد گرديد و دوره راهنمايي و ديرستان را در اين شهرستان به پايان رساند و همزمان مشغول به يادگيري رشته رزمي كاراته (كان - ذن - ريو ) گرديد و تا گرفتن كمربند مشكي در اين رشته پيش رفت .محمود در حين تحصيل در مغازه اي كه پدرش باز كرده و كار مي كرد تلاش مي كرد كمك خرج خانواده باشد. پس از پايان تحصيل دوره متوسطه براي تحصيل درمقطع كارشناسي رشته جغرافياي انساني به تهان آمد . پس از گذراندن چند ترم از طريق بسيج دانشجويي دانشگاه تهران راهي جبهه هاي حق عليه باطل گرديد و مدت 17ماه زا در آنجا گذراند و مجددا" به دانشگاه بازگشت و به ادامه تحصيل پرداخت .محمود در سال 1370 مشغول همكاري با خبرگزاري جمهوري اسلامي گرديد و اين درحالي بود كه با چند شركت عمراني همكاري داشت تا بتواند تجربه هاي تنوري را بصورت عملي در رابطه با رشته خود بياموزد ضمن اينكه هزينه هاي زندگي را تامين نمايد درسال 1371ازدواج نمود و ثمره اين ازدواج يك پسر بود و در همين زمان مشغول بحصيل در رشته جغرافياي انساني مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه شهيد بهشتي بود .زمستان 1375 حكم ماموريت به مزار شريف افغانستان به محمود ابلاغ گرديد و وي به عنوان مسول دفتر خبرگزاري در مزار شريف در تاريخ 26/10/75 راهي آنجا شد ودرسال 1377 روز 17 مرداد به دست گروهك طالبان در نهايت سنگدلي به شهادت رسيدبعد از شهادت شهيدمحمود صارمي روز 17 مرداد ماه هر سال روز خبرنگار ناميده شد و با گراميداشت اين روز يادش را گرامي مي داريم .
نامش جاودانو راهش تا انتها يتاريخمستدام باد .
+ نوشته شده توسط علی در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(22);
آرشیو نظرات
17 مرداد تكرار قصه ي ماندن يا رفت
واقعيت هاي زندگي به قصه بدل مي شوند اگر ارزش ماندگاري داشته باشند و قصه ها نيازمند تكرار خواهند بود اگر واقعيت هاي جاري تهيدست تر از آن باشند كه بتوانند چيزي را براي ماندگار شدن در سپرده ي تاريخ به امانت بگذارند.
17 مرداد روز خبرنگار در ايران ، تكرار قصه ي ماندن يا رفتن است و واقعيت هاي جاري در حيات رسانه ها در ايران ، در سالهاي اخير حكايت از تهيدستي دارد . حكايت اين دستان تهي هم وقت گير است هم آرزده كننده. وقت گير از آن رو ، كه بايد وجب به وجب همه ي ابعاد مادي و معنوي محتويات اين دستهاي تهي را جستجو كرد و در پايان پس از صرف وقت فراوان دست خالي تر از همان دستان تهي به جايگاه اول بازگشت، مگر دستيابي به طنزي تلخ ؛ و آرزده كننده ازآن رو كه در مرور قصه ي تكراري ماندن يا رفتن با دستان تهي ، خطر " بي هويت" شدن ، دغدغه و همراه دائمي است ؛ چه براي آنها كه مي مانند و چه براي آنها كه مي روند.
باقي ماندن در عرصه ي فعاليتهاي مطبوعاتي در ايران مستلزم تن سپردن به دهها قيد و بند و اما و اگرهايي است كه از ناحيه ي قوانين رسمي ، الزام ها و اجبار هاي غير رسمي ، هنجارهاي عرفي موجود در گستره ي ملي و محلي ، چالشها و دشواريهاي موجود در دفتر و محيط كاري و تضادهاي احتمالي ميان نقش اجتماعي و نقش و مسئوليت خانوادگي ، بر فعالان در اين عرصه وارد مي شود.
در چنين شرايطي يا بايد باقي ماند كه اين بايد مي تواند متاثر از عشق و علاقه به حرفه ي روزنامه نگاري ، ضرورت هاي معيشتي و يا نيازهاي هويتي باشد كه با قرار گرفتن در مشاغل اجتماعي تا حدودي ارضا مي شود. و يا بايد رفت كه اين رفتن نيزمي تواند متاثر از همان الزام ها و اجبارها و فشارهايي باشد كه در بالا به آن اشاره شد.
داستان ماندن و رفتن و انتشار و توقيف نشريات در ايران قدمتي به اندازه ي سابقه ي انتشار نشريات در آن دارد.
نخستين روزنامه در ايران در 1252 ق با عنوان كاغذ اخبار در تهران منتشر شد. روزنامه ي ملت سنيه ي ايران يا روزنامه ي ملتي در 1283 ق منتشر شد و بيست و يكمين شماره ي آن در 1285 ق توقيف شد .
در 1287 ق فرمان سانسور مطبوعات صادر شد . در 1293 ق نشر يه ي وطن منتشر شد و همزمان نخستين شماره اش توقيف شد. در 1300 ق نخستين شماره ي نشر يه ي شرف همزمان منتشر وتوقيف شد. در 1302 ق فرمان سانسور مطبوعات صادر شد. در 1318 ورود مطبوعات فارسي زبان خارج از كشور به داخل ايران ممنوع اعلام شد. در 1323 ق روزنامه ي ادب توقيف شد . در 1325 نشريه ها ي مساوات ، حبل المتين ، روح القدس ، صور اسرافيل و فرياد توقيف مي شوند . به دفتر روزنامه ها در تهران حمله مي شود و افصح المتكلمين مدير روزنامه ي خيرالكلام به چوب بسته مي شود و سلطان العلما مدير روزنامه ي روح القدس در محكمه ي جنايي تهران محاكمه مي شود. در 1326 ق بيست و يكمين شماره ي نشريه ي مساوات توقيف مي شود . روز نامه نگاران دستگير ، زنداني و تبعيد مي شوند و ميرزا جهانگير خان مدير روزنامه ي صور اسرافيل و سلطان العلما مدير روزنامه ي روح القدس كشته مي شوند...
در1318 ش فرخي يزدي روز نامه نگار و مدير نشريه ي طوفان به قتل مي رسد... در 17 آذر 1321 ش همه ي نشريا ت توقيف مي شوند وعده يي از روزنامه نگاران بازداشت مي شوند... در 1322 ش دهها نشريه توقيف مي شوند ... مشابه همين توقيف فله يي در 1323 ش روي مي دهد و در 1324 ، 1325 و 1326 تكرار مي شود. در 1327 ش بيش از 90 نشريه توقيف مي شوند و در سالهاي بعد ادامه مي يابند. در 1330 ش دفتر تعداد فراواني از نشريات از جمله به سوي آينده ، طلوع ، فرمان ، نويد آزادي ، ... به آتش كشيده مي شوند... در 1342 امتياز 91 نشريه لغو مي شود... نشريه ي توفيق در 1350 توقيف مي شود... در 1355 ش 22 نفر از نويسندگان مطبوعات ممنوع القلم شدند... در 1358 پروانه ي انتشار 41 نشريه لغو مي شود و 4 نفر از كاركنان مطبوعات كشته مي شوند... در 1376 ش به دفتر مجله ي ايران فردا و نشريه ي پيام دانشجو حمله مي شود.... 13 نشريه در 1379 توقيف مي شوند...(1)
داستان انتشار و توقيف نشريات در ايران ، دستگيري ، تبعيد ، زنداني شدن و حتي كشته شدن روزنامه نگاران طولاني تر از آن است كه امكان باز گويي اش در اين يادداشت فراهم باشد ، اضافه اينكه چنين قصدي در اينجا دنبال نمي شود.
باقي ماندن مطبوعه و مطبوعاتي ماندن در مفهوم روشنگري كردن، مستلزم چالشهاي مداوم با نهادها و حوزه هاي گوناگون قدرت(2) است. اين چالشها در كشوري همچون ايران كه حوزه ها ي قدرت در آن متعدد ، روابط موجود در آنها پيچيده ، غير شفاف و ابهام آلود و در بسياري موارد به مثابه يك تابو است ابعادي خطرناك و گاه تراژيك به خود مي گيرد. عمق اين ابعاد خطرناك آن گاه درك كردني تر مي شود كه بدانيم قوانين نيز، چه در مرحله ي وضع كردن و چه در مرحله ي اجرا ، واضعان و مجرياني متفاوت از صاحبان روابط پيچيده ي قدرت ندارد . ازاينرو اوج تاثير گذاري مطبوعات در ايران بر روند جريانهاي اجتماعي و سياسي خود متاثر از اوج گيري جريانهاي اجتماعي و سياسي است. يعني در شرايطي كه هجوم و تمركز شور و هيجان عمومي مردم مي تواند به طور موقت در روابط پيچيد ه ي قدرتهاي مسلط گسست ايجاد كند.
پاسخ دهخدا كه سالها پس از وقايع نهضت مشروطيت و انتشار روزنامه ي صور اسرافيل از او پرسيدند چرا ديگر به شيوه ي چرند وپرند نمي نويسد ، خواندني است:
" آن شور و هيجان انسانها و آزادي دوره ي كوتاه مشروطه را كه صور اسرافيل ثمره اش بود به من بر گردانيد تا بار ديگر به آن سبك و سياق بنويسم و بسرايم."(3)
از اينرو پس از از هر دوره ي اوج گيري فعاليتهاي مطبوعاتي در ايران و رونق و شكوفايي انديشه ها و قلم هايي كه زواياي گوناگون روابط قدرت را تحليل و نقد مي كنند ، دوره ي نسبتا" طولاني رخوت و تهيدستي متاثر از شرايط اجتماعي و سياسي آغاز مي شود.
بديهي است نه در آن اوج گيري ، سود و منفعت آنچناني نهفته است و نه در اين رخوت و سستي ، ضرر و زيان جبران ناپذير ، وقتي در نظر بگيريم كه روابط پيچيده ي قدرت به سياق گذشته تداوم مي يابد و چالش ها نيز در تقابل با اين روابط جان مي گيرند و اعلام موجوديت مي كنند . و مگر حيات انسانها و ملت ها ثمره ي چيزي جز همين چالش هاست ؟
نبايد فراموش كنيم كه چالش ها اگر در مسير درست خود به پيش روند و تداوم يابند مايه ي حيات ملت ها مي شوند . بديهي است كه معيار شناخت مسيرهاي درست چالش با حوزه هاي قدرت، عقلانيت است. و حيات اجتماعي ملت ها انرژي و نيروي موثر خود را از چالش ها يي مي گيرند كه با معيارهاي عقلاني تداوم مي يابند.
+ نوشته شده توسط علی در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(21);
آرشیو نظرات
با پيام وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و با حضور جمع زيادي از مسئولان و خبرنگاران گراميداشت روز خبرنگار د
بروجرد، خبرنگار «ايران»: به مناسبت گراميداشت روز خبرنگار و سالروز شهادت خبرنگار شهيد محمود صارمي، همايش باشكوهي با حضور جمعي از مسئولان كشوري و استان لرستان در سرسراي مجتمع فرهنگي و هنري ارشاد اسلامي شهرستان بروجرد برگزار شد. در اين همايش يك روزه كه با عنوان از مزار شريف تا مزار شرف برگزار شد، ضمن قرائت پيام هاي جداگانه دكتر صفار هرندي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، دكتر صابري استاندار لرستان و جلال فياضي مديرعامل خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران به مناسبت روز خبرنگار در اين همايش چند سخنراني نيز مربوط با موضوع همايش انجام شد. پيام وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي محمد حسين صفار هرندي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در پيام خود ضمن گراميداشت جايگاه خبرنگاري گفت: شهيد محمود صارمي بي گمان يكي از اين مردان بزرگ است. مردي كه درهنگامه خطر، پاسباني از حقيقت را مقدم بر حفظ جان خود شمرد و در صحنه خطر ماند و آن را پاك باخت تا امروز من و شما اسوه اي از مردانگي و حقيقت طلبي دراختيار داشته باشيم و خويش و ديگران را به تبعيت از آن بخوانيم. امثال صارمي البته در ايران امروز بسيارند. كساني كه در اين هنگامه آشفته و پرخطر توطئه گري دشمن عليه اسلام عزيز و ايران به مثابه منبع صدور گفتمان اسلام ناب، اين گوشه و آن گوشه اين منطقه خطرخيز، به ثبت دقيق حقايق مشغولند و در اين راه مقدس سختي ها و مخاطرات نه تنها آنها را از انجام رسالت خويش باز نمي دارد بلكه هر روز با قدم هايي استوارتر از روز قبل و قلمي شيواتر و آگاهي بخش تر بر آن تأكيد مي ورزند. در بخش ديگري از اين پيام آمده است: اينجانب به عنوان خادم اهل فرهنگ در اين كشور عزيز و پهناور، كه افتخار دارم خود زماني به جرگه خبرنگاران تعلق داشته ام و هنوز هم دارم، تلاش مسئولان محترم بروجرد خصوصاً شوراي اسلامي شهر و شهرداري آن در قدرشناسي از خبرنگاران را ارج مي نهم و سپاس مي گويم و اميدوارم برگزاري اين قبيل مراسم ها طليعه اي باشد براستوارتر شدن پيوند ميان جامعه خبري و مسئولان كشور كه در اين روزهاي پرفتنه هر دو سخت به ياري يكديگر محتاجند. خبرنگار، هميشه به «آزادي متعهدانه» مي انديشد مديرعامل سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي، در پيامي به همايش استاني روز خبرنگار و يادواره شهيدمحمود صارمي، نوشت: خبرنگار، هميشه به «آزادي متعهدانه» مي انديشد. دكترسيدجلال فياضي، در اين پيام كه در همايش سراسري زرين كوب اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي بروجرد قرائت شد، آورده است: در پيش روي خبرنگار دشت بي كراني است كه تنها به خبرنگاران تعلق دارد و قاعده «دانستن حق همه» را به عنوان قانون لايتغير عالم آفرينش پذيرفته است. وي، در اين پيام افزوده است: نامگذاري ۱۷ مرداد ماه، سالروز شهادت شهيد صاحب قلم، محمود صارمي، به عنوان روز خبرنگار و به اين اعتبار و مناسبت گراميداشت حرفه خبرنگاري و ارج نهادن بر تلاش جمعيت بزرگي از فرهيختگان جامعه، كه تمام هم و غم خود را در انتقال آگاهي به مخاطبان قرار داده اند از يك سو نشانگر جايگاه و مقام و منزلت اين حرفه است و از سوي ديگر مسئوليت ها و وظايف سنگيني را كه خبرنگاران با قلم خود برعهده دارند، متذكر مي شود. مديرعامل ايرنا، در اين پيام مي افزايد: خبرنگاري، تنها حرفه اي است كه هر لحظه خود را در معرض افكار عمومي قرار مي دهد و آنچه جوهر خبرنگار را تشكيل مي دهد نسبتي است كه او با افكار عمومي مردم دارد. در اين پيام افزوده شده است: دنياي پيش روي هر خبرنگار دنياي آزاد اخبار و اطلاعات است، دنيايي كه در آن «دانايي همه» به يك سطح تعريف شده و آنچه در اين ميان از همه مهم تر است، انحصار اخبار و اطلاعات كمياب و ارزشمندي است كه در سيطره قدرت هاي جهاني است. در اين پيام آمده است: ايران هميشه سرفراز و انقلاب شكوهمند اسلامي همواره تاريخ، ياد و خاطره شهداي والامقام خود و از جمله شهداي قلم و عرصه رسانه كه عظمت و بزرگي اين سرزمين كهن و انقلاب اسلامي را بر بلنداي تاريخ سروده اند، از ياد نخواهد برد. سيدحسين صابري، استاندار لرستان نيز با ارسال پيامي اعلام كرد: برخود لازم مي دانم ضمن تقدير و تشكر از همه همكاري ها، همدلي ها و همراهي هاي شما عزيزان و گراميداشت ياد و خاطره همه شهداي راه حق و آزادي و آگاهي علي الخصوص خبرنگار شهيد محمود صارمي، روز خبرنگار را به همه شما عزيزان و گراميان تبريك عرض كرده و از خداوند سبحان بهروزي، توفيق و سربلندي همگان را مسألت نمايم. امام جمعه بروجرد در اين همايش با تأكيد بر نقش مؤثر و سازنده خبرنگاران در تقويت پايه هاي وحدت و ارتقاي امنيت ملي جامعه گفت: نامگذاري امسال به عنوان وحدت ملي و انسجام اسلامي نوعي هدف است كه بايد خبرنگاران براي رسيدن به اين هدف تلاش مضاعف كنند. حجت الاسلام و المسلمين حسن ترابي، اظهار داشت: ۱۷ مرداد يادآور شهادت غريبانه و مظلومانه شهيد محمود صارمي است كه در اجراي رسالت خبرنگاري خود و در راه افشاي چهره كريه گروهك طالبان تا سرحد جان ايستاد و سرانجام توسط اين گروه بي ريشه به فيض شهادت نايل آمد. وي گفت: صارمي، خبرنگار متعهدي بود كه براي افشاي ماهيت پليد طالبان تلاش كرد و با عملكرد مسئولانه و شجاعانه خود چهره واقعي اين مزدوران آمريكايي را رسوا كرد. وي ادامه داد: در جامعه اسلامي ايران، خبرنگاران مسئوليتي بزرگ و خطير بر دوش دارند و رسالت خبرنگاران بيان واقعيت هاي موجود در جامعه، اطلاع رساني سريع، صحيح و بموقع است و بايد مشكلات اين قشر مورد بررسي قرار گيرد. امام جمعه بروجرد گفت: اصحاب رسانه موظف هستند كه مردم را در جريان خدمات خالصانه نظام و دولتمردان قرار دهند و واقعيات را آنگونه كه هست بيان كنند. وي تأكيد كرد: نقد خبرنگاران بايد منصفانه و به قصد تخريب، سياه نمايي و مغرضانه نباشد و دفاع از عملكرد مديران در بخش هاي مختلف نيز بايد منصفانه صورت گيرد. رئيس شوراي اسلامي شهرستان بروجرد نيز در اين همايش گفت: نسل امروز اهل قلم بايد نسبت به شهيد صارمي و روز خبرنگار حساسيت لازم را ايجاد كنند تا شخصيت هايي همچون صارمي در تاريخ ماندگار و جاودانه شوند. پروين صادقي نژاد افزود: شهيد صارمي با ايستادگي و مقاومت خود در برابر گروه بي ريشه طالبان دنيا را از جنايتي بزرگ آگاه كرد و اين رشادت ها بايد در كتب درسي دانش آموزان گنجانده شود. وي گفت: همانطور كه بزرگاني همچون حافظ و سعدي مايه افتخار ملت ايران در سراسر دنيا هستند، شهدايي نظير صارمي نيز از افتخارات اين نظام بوده و معرفي اين انسان ها به معني حفاظت از هويت تاريخي و فرهنگ ايراني و اسلامي است. * تجليل از خبرنگاران بروجرد همچنين به مناسبت گراميداشت ۱۷ مرداد روز خبرنگار و سالروز شهادت محمود صارمي، آيين تجليل از خبرنگاران بروجرد در سرسراي فرهنگ و ارشاد اسلامي اين شهر برگزار شد. در اين آيين كه همزمان با برپايي همايش روز خبرنگار و يادواره شهيد صارمي برگزار شد، از ۲۰ خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي دفتر بروجرد و هفته نامه هاي محلي و همچنين اصحاب قلم تجليل شد. اين آيين با ارائه برنامه هاي مختلف از جمله قرائت شعر و مقاله همراه بود. *پرده برداري از تنديس شهيد محمود صارمي به مناسبت گراميداشت ۱۷ مرداد و روز خبرنگار، در آييني از تنديس شهيد محمود صارمي در بروجرد پرده برداري شد.در اين آيين كه در بلوار شهيد صارمي بروجرد برگزار شد، امام جمعه بروجرد، جمعي از مديران سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي و مسئولان شهرستان و استان لرستان حضور داشتند. همچنين به منظور تجليل از مقام شامخ شهيد صارمي مزار پاك شهيد غبارروبي و عطر افشاني شد.در اين مراسم كه امام جمعه بروجرد، جمعي از مسئولان استان لرستان و خانواده شهدا حضور داشتند، با قرائت فاتحه و اهداي شاخه هاي گل ياد و خاطره شهيد گرامي داشته شد. شهيد صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي در ۱۷ مرداد ماه سال ۷۷ در مزار شريف افغانستان به همراه چند ديپلمات به دست گروه طالبان به شهادت رسيد/
+ نوشته شده توسط علی در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(20);
آرشیو نظرات
به مناسبت ۱۷ مردادماه سالگرد شهادت محمود صارمي و روز خبرنگار: برنگاران در آئينه نگاه سياستمداران
گروه سياسي - ۱۷ مرداد سالروز شهادت شهيد «محمودصارمي» خبرنگار ايرنا در حادثه حمله گروه طالبان به كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در شهر «مزارشريف» افغانستان در سال ۷۷ است. از آن سال به بعد اين روز، به پاس خدمات خبرنگاران در عرصه هاي مختلف به نام روز خبرنگار ناميده شد. از خود گفتن و از خود نوشتن براي كساني كه هرروز مي نويسند دشوار است اما فعالين سياسي درعرصه هاي مختلف با گراميداشت اين روز به بيان نقطه نظرات خود پرداختند. * فيروزآبادي: خون هزاران خبرنگار از چنگال مدعيان دروغين حقوق بشر فرومي ريزد رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح در پيامي، با گراميداشت ياد و خاطره جانبازان، ايثارگران و شهداي عرصه خبر، تأكيد كرد: خون ده ها خبرنگار از چنگال خشونت آفرين مدعيان دروغين دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروريسم فرومي ريزد. به گزارش ايرنا سرلشكر بسيجي سيدحسن فيروزآبادي دراين پيام كه در آستانه روز خبرنگار منتشر شد، تصريح كرد: مدعيان دروغين دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروريسم با فرار افكارعمومي جهانيان، خود را طرفدار جريان آزاد اطلاعات معرفي مي كنند. وي دراين پيام، تصريح كرد: در عصر كنوني، با سرعت شگرف توليد اطلاعات و تأثير آن بر پيشرفت هاي علمي و تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي و نيز گسترش و توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات، تعامل ميان ملت ها وفرهنگ ها، آن چنان سريع و فراوان شده كه پديده جهاني شدن به عنوان يك الزام و نه اختيار، خود را به فرهنگ عمومي كشور تحميل مي نمايد و بي شك بر آن اثر مي گذارد. * خبرنگاران متعهد زبان گوياي مردم هستند حجت الاسلام والمسلمين سيداحمد خاتمي عضو مجلس خبرگان رهبري با گراميداشت روز خبرنگار گفت: خبرنگاران متعهد در حقيقت زبان گوياي مردم هستند.خاتمي در گفت وگو با «ايرنا» افزود: خبرنگاري، حرفه اي است كه اگر متعهدانه به آن نگاه شود، نقشي ارزنده در راستاي گسترش انقلاب و دين دارد و اگر غيرمتعهدانه و كاسبكارانه به آن نگريسته شود، مخرب ترين نقش را داراست و بنابراين آنچه مهم است جهت خبرنگار و خبرنگاري است. * به روزنامه نگاري پاك فكر كنيم به گزارش خبرنگار «ايران» محمدكاظم انبارلويي درنشستي كه از سوي حزب مؤتلفه اسلامي به مناسبت روز خبرنگار برگزار شد، خاطرنشان كرد: برخي از افراد و دوستاني كه تا يك دهه قبل در همين روزنامه ها و رسانه ها قلم مي زدند، هم اكنون آن طرف آب ها در درون خود دچار يك توفان فكري هستند. رئيس مركز سياسي حزب مؤتلفه با اشاره به توقيف روزنامه شرق اظهار كرد: من به عنوان يك روزنامه نگار هيچ گاه از شنيدن توقيف يك روزنامه خوشحال نمي شوم و با چنين منطقي كه مي گويد، بگذاريد ببندند تا معلوم شود حقوق بشر وجود ندارد، موافق نيستم؛ چراكه اين منطق درست نبوده و در هيچ كجاي دنيا حاكم نيست. وي در عين حال با تأكيد بر اين كه بايد به پديده روزنامه نگاري پاك فكر كرد، افزود: اگر بخواهيم يك استراتژي پاك را ترسيم كنيم مي توانيم بگوييم كه ما بايد مروج اسلام و اخلاق حسنه و نظام قانوني و سياسي باشيم كه بيش از ۲ دهه در ايران حاكم است. حبيب الله عسگر اولادي عضو شوراي مركزي حزب مؤتلفه اسلامي نيز در اين نشست با اشاره به اين كه « قرآن كريم درباره خبر و خبرنگار و در رابطه با اثر خبر صدق و كذب ارزيابي دقيقي دارد» گفت: اگر اخبار پراكنده تفسير شوند، ممكن است در كانالي قراربگيريد كه آثار منفي داشته باشند. وي تأكيد كرد: قرآن كريم آن قدر براي خبر ارزش و احترام قائل است كه در جايي مي فرمايد، به خبر آن قدر احترام بگذاريد كه اگر فاسقي هم براي شما خبر آورد، آن خبر را مورد توجه قرار دهيد. ترقي همچنين از برگزاري اجلاسي متشكل از احزاب اسلامي كشورهاي منطقه درنيمه دوم سال جاري خبر داد و گفت: سعي خواهيم كرد تا بتوانيم پيرامون محدوديت ها و چالش هاي فراروي جهان اسلام و نقش تحزب در انسجام كشور ها فعاليت كنيم، مقدمات كار فراهم شده تا اين اجلاس در ايران برگزار شود. * خبرنگاران در برابر مسائل جامعه مسئولند مشاور رئيس جمهور در امور مطبوعات گفت: متأسفانه رسانه ها و خبرنگاران ما در شأن ملت نيستند. به گزارش ايرنا، علي اكبر جوانفكر در آئين بزرگداشت مقام شهداي رسانه و روز خبرنگار در باغ تاريخي فين كاشان، اظهار داشت: رسانه ها و خبرنگاران بايد متناسب با شأن ملت ارتقا يابند. وي با ملت ايران به عنوان ملتي با ظرفيت هاي بالاياد كرد و گفت: ملتي كه ظرفيت هاي آن پاسخگوي نياز جهان است، نياز به رسانه هايي در خور شأن خود دارد.
+ نوشته شده توسط علی در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(19);
آرشیو نظرات
؛تجليل سرپرست استانداري از خبرنگاران
؛گروه خبر-سرپرست استانداري خراسان شمالي گفت:خبرنگاران از اين كه در اين جايگاه قرار گرفته اند بايد بر خود ببالند.«غلامحسن بشارتي» در جلسه تجليل از خبرنگاران فعال در زمان انتخابات با اشاره به سالگرد شهادت محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي در افغانستان گفت: اين شهيد جان خود را فدا كرد تا مظلوميت مردم تحت ستم افغانستان را به جهانيان نشان دهد.وي افزود: بايد از همه خبرنگاراني كه راه شهيد صارمي را ادامه مي دهند و در پي تحقق عدالت، حقيقت، مهر و آگاهي بخشيدن به جامعه قدم برمي دارند تجليل شود چرا كه اگر آنها نبودند مردم از بسياري از اتفا ق هايي كه در كشورها و پشت درهاي بسته صورت مي گيرد مطلع نمي شدند و توطئه ها خنثي نمي شد.
+ نوشته شده توسط علی در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(18);
آرشیو نظرات
17 مرداد ؛ روزی که خبرنگار سوژه می شود
صارمی از جمله خبرنگاران پُرتلاش و آزاده ای بود که از حضور در خطرناکترین میدان ها ترس به دل راه نداد و به رسالت خویش تا انتها وفادار ماند
17 مرداد سالروز شهادت "محمود صارمی" خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران "ایرنا" به عنوان روز خبرنگار نامگذاری شده است . در شرایطی که استکبار جهانی و صهیونیزم، تمامی اهتمام و تلاش خود را با همه ابزارهای پیشرفته و روزآمد ارتباطی و اطلاع رسانی به کار بستهاند تا واقعیتهای انقلاب اسلامی را تحریف و مسلمانان در اقصی نقاط جهان را بدنام کنند؛ شهید صارمی که با گلوله غاصبان وجاهت وطالبان ظلمت در خون غلتید، گواهی صادقی بر مظلومیت «مسلمانان» بود.محمود صارمی از جمله خبرنگاران پُرتلاش و آزاده ای بود که از حضور در خطرناکترین میدان ها ترس به دل راه نداد و به رسالت خویش تا انتها وفادار ماند.صارمی در سال 1375 با حکم سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی به مسئولیت دفتر مزار شریف افغانستان منصوب شد و در 17 مرداد 1377 همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزارشریف افغانستان ازجانب نیروهای افراطی و متحجر طالبان به درجه رفیع شهادت نائل آمد. صارمی هدف تیرهای سفاهت جماعتی قرار گرفت که در مسیر نافع استکبار دست به هر جنایتی زده و مبارزاتشان، جز برای زورمداران دریچه توفیق نگشود.باری، صارمی سند رسوایی حکومت دستاربندان پرادعا و مدعیان دروغین از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم است؛ وی از آن جهت در یادها ماندگار است که با خون پاک خود، حیات تازهای بر عزت خبرنگاری بخشید و در ایثار و مقاومت در عرصه اطلاع رسانی خوش درخشید.هفدهم مرداد، این روز ارزشمند اجتماعی بر همه خبرنگاران، روزنامه نگاران و نویسندگان گرامی باد.سالروز شهادت دیپلمات های ایران9 دیپلمات ایرانی به همراه خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) 17 مرداد سال 1377 به دست عمال رژیم منحط طالبان در منطقه مزار شریف افغانستان به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.در این سال، پس از درگیری فراوان بین دولت افغانستان و گروه طالبان در مناطق مختلف این کشور، سرانجام کابل، پایتخت افغانستان، به اشغال طالبان درآمد.از این رو دفتر سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل به مزار شریف منتقل شد و امور مربوط به سفارت در آن شهر ادامه یافت.با حمله نیروهای طالبان به سمت شمال افغانستان، شهر مزار شریف نیز به اشغال این گروه درآمد و آنان بدون توجه به مصونیت سیاسی و قوانین بین المللی 9 دیپلمات ایرانی و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی را به شهادت رساندند.تا یک ماه پس از این فاجعه، گروه طالبان از اعلام خبر شهادت ایرانیان خودداری میکرد تا این که در نوزدهم شهریور سال 77 این خبر را اعلام کرد.این عمل ضد انسانی با واکنش شدید جمهوری اسلامی و دولتها و مجامع مختلف رو به رو شد.یادی از خبرنگار شهید "محمود صارمی" زنده یاد "محمود صارمی" سال 1347 در روستای چهاربره از توابع استان لرستان، شهرستان بروجرود، دیده به جهان گشود. پدرش کشاورز بود؛ شهید صارمی دوره ابتدایی را در همان روستا به پایان رساند و با عشق و علاقه ای وافر، برای ادامه تحصیل راهی شهرستان بروجرد و در خانه خواهرش ساکن شد.وی دوره راهنمایی و دبیرستان را در این شهرستان به پایان رساند و همزمان به یادگیری رشته رزمی کاراته مشغول شد و در این رشته ورزشی، کمربند مشکی گرفت.در این فاصله که او مشغول به تحصیل بود، خانواده اش نیز به شهرستان بروجرد نقل مکان کردند.صارمی هنگام تحصیل در مغازه پدرش نیز کار می کرد.پس از پایان تحصیل در دوره متوسطه و پذیرفته شدن در کنکور سراسری، برای تحصیل در مقطع کارشناسی رشته "جغرافیای انسانی" به تهران آمد. پس از گذراندن چند ترم، از طریق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران راهی جبهه های جنگ شد و 17 ماه را با سلاح رزمی در آنجا گذراند و دوباره به دانشگاه بازگشت و ادامه تحصیل داد.محمود در سال 1370 سلاح قلم را به دست گرفت و همکاری خود را با خبرگزاری جمهوری اسلامی آغاز کرد و در عین حال با چند شرکت عمرانی همکاری داشت تا بتواند تجربه های تئوری را به صورت عملی در ارتباط با رشته خود بیازماید، ضمن اینکه هزینه های زندگی را نیز تامین کند. شهید در سال 1371 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج، پسری به نام "سینا" است.این خبرنگار شهید در همین زمان نیز در رشته جغرافیای انسانی مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه شهید بهشتی تحصیل می کرد.پس از شهادت آن عزیز سفر کرده، با کوشش سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی و جامعه مطبوعاتی کشور، نامگذاری روز شهادتش به نام "روز خبرنگار" به شورای فرهنگ عمومی پیشنهاد و در نهایت با مصوب این شورا، به طور رسمی در تقویم عمومی کشور، این روز به نام "روز خبرنگار" اعلام شد.به همین مناسبت جامعه رسانه ای کشور هر ساله در مراسمی، این روز را گرامی می دارند.
+ نوشته شده توسط علی در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(16);
آرشیو نظرات
رييس جمهوري از خانواده شهدا و جانبازان "ايرنا" تجليل كرد
تهران، خبرگزاري جمهوري اسلامي ۸۶/۰۵/۱۷
داخلي. سياسي. احمدينژاد. روزخبرنگار.
دكتر "محمود احمدي نژاد" رييس جمهورياسلامي ايران عصر چهارشنبه همزمان با روز خبرنگار در جريان بازديد از سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) با اهداي لوح از خانواده پنج شهيد خبرگزاري و همچنين دو تن از جانبازان و ايثارگران اين سازمان تجليل كرد.
به گزارش خبرنگار سياسي ايرنا، "عليرضا جباري" جانباز و سردبير گروه فرهنگي و "مهدي جعفري" جانباز ۷۰درصد شيميايي و عكاس ايرنا امروز به نمايندگي از سوي ساير جانبازان و ايثارگران خبرگزاري موفق به دريافت لوح تقدير از رييس جمهوري اسلامي ايران شدند.
در اين مراسم رييس جمهوري با تجليل و تكريم شهداي خبرگزاري جمهوري اسلامي بهخانوادههاي شهيدان صارمي،ميرافضلي،ساجدي، گودرزي كيا و مشايخي نيز لوح تقدير اهدا كرد.
احمدينژاد همزمان با روز خبرنگار و به مناسبت هفتاد و سومين سال تاسيس ايرنا با كاركنان و مديران سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران ديدار و گفت و گو كرد.
رييس جمهوري را در اين بازديد " محمدحسين صفار هرندي " وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، "مهدي كلهر "و "علياكبر جوانفكر"مشاوران رسانهاي و مطبوعاتي رييس جمهوري همراهي ميكردند.
در مراسم تقدير از خانواده شهدا و جانبازان خبرگزاري جمهوري اسلامي همچنين مديران مسوول خبرگزاريهاي مهر و فارس وروزنامههاي اطلاعات، كيهان و ايران حضور داشتند.
+ نوشته شده توسط علی در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(15);
آرشیو نظرات
سخنرانی های رییس جمهور
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلوه والسلام على خاتم الانبياء و المرسلين و على آله الطيبين الطاهرين .
بروجرد نه تنها ستاره درخشان استان لرستان که خورشيد تابان تاريخ وفرهنگ ايران است . بروجرد يکى ; از باسابقه ترين و پرافتخارترين شهرهاي ميهن اسلامى ماست . دانش ، فرهنگ و ادب و هنر ايران اسلامى ، مرهون ومديون انديشه و استعداد بروجردي است . چهره هاي تابناکى که همواره درتاريخ خواهند درخشيد و همچنان که گفته شده ، دردوران مايکى از افتخارات بى نظير جهان تشيع ، حضرت آيت الله العظمى ; بروجردي از اين شهر است . اين مرجع بزرگ ، مرجعى که در دوران او مرجعيت اعتبار ويژه اي يافت ،علاوه بر اين در معقول و منقول ; صاحب مکانتى والا، بود و در فکر هم ،صاحب مکتبى [بود] که باکمال تاسف هنوز هم مکتب ; آيت الله بروجردي ، آن طور که بايد و شايد مورد توجه قرار نگرفته است . مکتب آيت الله بروجردي در مقابل ; مکتب نجف سرشار ازنوآوري ها، دقت ها و ابتکاراتى است که باکمال تاسف اين راکه مى گويم به عنوان يک ; زيان و خسارت براي فقه شيعه و براي فرهنگ شيعه مى گويم آن طور که بايد و شايد مکتب اين مردبزرگ ; مورد شناخت و دقت قرارنگرفت .
اميدوارم که در آينده حوزه هاي علميه ما بتوانند باويژگى هاي ممتاز انديشه فقهى آن مرد بزرگ و نوآوري هاي آن مردبى نظير، از طريق ميراث او فرهنگ و فکر اسلامى را غنى کنند. اين مرد بزرگ بود که در دنياي تفرقه ها، دنياي کينه ها، دنياي اختلافات استعماري ، نداي تقريب بين ; مذاهب اسلامى را برآورد و به همت او و ابتکار او و همتاي اوشيخ شلتوت ، شيخ بزرگوار الازهر، مساله ; تقريب بين مذاهب مطرح شد وبراي اولين دفعه در بزرگترين پايگاه فقهى سنى تاريخى جهان اسلام ، الازهر،فقه شيعى به عنوان فقه رسمى پنجم به رسميت شناخته شد. افتخارات بروجرد منحصر به آيت ; الله العظمى بروجرد ي نيست . درگذشته ، قبل از اين مرجع بزرگ و بعد از اين مرجع بزرگ ، چه عزيزانى که ; از دار دنيا رفته اند، چه عزيزانى که هستند، افتخارات فراوانى داشتيم . همين اواخر حضرت آيت الله حاج آقا مرتضى بروجردي که به دست عمال پليد ضد عظمت اسلامى وتشيع ، چندي قبل در نجف به شهادت رسيد، يکى از مراجع بزرگ و يکى ازافتخارات حوزه علميه نجف بود، يا در زمان خود ما در قم ، گوهر وشخصيت ; شناخته ناشده حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى طباطبايى ، استادهمه استادان و برجستگان قم ، کسى که ; تابالاترين درجات علمى بالا آمده بود،به خاطر زهدش ، به خاطر بى اعتنايى به دنيايش ، به خاطر گريز از عنوان ومنصبش در خانه خود ماند و به تربيت شاگرد پرداخت و از زيردست اين مردبزرگ ، دهها مجتهد که بعضى از آنها الان از مراجع هستند تربيت شد.
الان درعرصه انديشه و فرهنگ و ادب ايرانى و اسلامى ، از بروجرد شخصيت هاي برجسته اي داريم که از افتخارات تاريخ فرهنگ و ادب ما هستند. اين نشان دهنده ; اين است که بروجرد مهد و بستر انديشه ، تفکر و پويايى است و درودبر شما مردم بزرگوار بروجرد. نمى توان بروجرد را بابسياري از شهرهاي بزرگ مقايسه کرد به خاطرنقشى که درعرصه تمدن و فرهنگ ; اسلامى و ايرانى داشته اند، البته اين شهر بااين استعداد، با اين مردم بزرگوار، بااين جوانان پرشور و آينده ; ساز، بسيارکمبود دارد بخصوص درعرصه هاي علمى و فرهنگى گرچه بروجرد صاحب دانشگاه است ، صاحب حوزه علميه است ، ولى من معتقدم ظرفيت معنوي بروجرد بسيار بيش از آن چيزي است که امروز دارد. البته اين کمبود و اين محروميت در بسياري از استان هاي ما از جمله در استان لرستان محسوس ; وفراوان است ولى خدا را سپاسگزاريم که حداقل درخور شان اين شهر بزرگ ،يکى از بهترين مجموعه هاي ; فرهنگى و هنري است که در سراسر کشور يک مجموعه ملى است که مورد استفاده کل کشور است وواقعا هم شهرستان بروجرد بيش از اينها در خوربرخورداري ازامکانات است .
شهري که صاحب آن قدر امکانات ; معنوي و نيروهاي برجسته اي است که درساختن تمدن اين مملکت موثر بوده است و پايگاه بلندي در فرهنگ ; دارد و فرهنگ ساز است ،چه استان بشود و چه نشود بزرگ است . بروجرد بزرگ است . بروجرد نه تنها در عرصه فرهنگ و ادب و علم وفقه و فلسفه و هنر وانديشه جايگاه بزرگى دارد، درعرصه ; انقلاب هم مردم بزرگوار بروجرد جايگاه بلندي دارند. حضور آنها درعرصه انقلاب ، حضور آنها در عرصه ; دفاع از آيين وانديشه استقلال ميهن ، حضوري فوق العاده ممتاز است از جمله در جريان جنگ تحميلى ، بروجرد يکى از شهرهاي پشتيبان اصلى جنگ بوده است وشاهد آن هزار و سيصد و پنجاه شهيد بزرگوار و گلگون کفن بروجردي درجنگ تحميلى است . بروجرد در دفاع از ايران و اسلام پنج هزار و دويست و سى و شش جانبازتقديم انقلاب کرده است . جانبازانى که مايه افتخار و سرفرازي اين کشورند.جانبازانى که حق فراوانى برگردن مادارند و ما همين جا همه باهم درودهاي پاک خودمان را نثار ارواح پاک شهيدان مى کنيم و به جانبازان عزيزمان سلام ودرود مى فرستيم . بروجرد دويست و شصت آزاده گردن فراز شجاع مومن داشته است عزيزانى که در زندان هاي دشمن ; مقاومت کردند تامقاومت ، پايمردي وايستادگى ملت ما را در تاريخ نشان بدهند.
سلام مابه آزادگان عزيز و سلام به خانواده هاي معزز و مکرم شهيدان وجانبازان و آزادگان . به پدران ، به مادران شهيدان ، به ; همسران ، به فرزندان شهيدان ، به خواهران ، به برادران و به همه بستگان شهيدان عزيز. خدا يار ونگهدار همه ; اين بزرگواران باشد. درعرصه جنگ بروجرد تنها شهيد نداده است . بروجرد شهر فرهنگى است . بروجرد در راه فرهنگ قربانى ; داده است . شهيد فرهنگ دارد. صارمى عزيز به عنوان نماينده نسل بافرهنگ کشور، از خبرگزاري جمهوري ; اسلامى ،چهره فعال عرصه خبري و مطبوعاتى ما قربانى شد اماقربانى چه کسى 32; ؟ قربانى تحجر، قربانى اسلام طالبانى ، اسلام طالبانى که از هر کفري بدتر است .بروجرد فقط اين امتيازات ; معنوي و فرهنگى و مدنى و علمى را نداردگرچه اين افتخارات نشان دهنده دل دريايى اين مردم ، ظرفيت ; والاي اين مردم و استعداد فوق العاده اين مردم است . الان هم دانشجويان بروجردي ،دانشجويان ممتازي ; درعرصه کشور هستند اما خداوند زمينه هاي رشد،امکانات فراوان ، استعداد بى نظير هم به شهرستان ; بروجرد داده است هرچندمتاسفانه آن طور که بايد و شايد از اين امکانات استفاده نشده است ، در دشت زرخيز سيلاخور واقع شده است ، دشتى که آب کافى دارد اما ما هنوز از اين آب کافى بهره برداري ; درست نکرده ايم نه تنها در دشت سيلاخور که در کل استان بخش اعظم اين آبها هدر مى رود البته ; مهارکردن آبها و ايجاد سدها،سرمايه گذاري هاي فراوانى مى خواهد که از دوران هشت سال سازندگى ، تعدادزيادي سد دراين کشوردردست احداث و تاسيس است که بعضى از آنها به نتيجه رسيده است ، اما باکمال تاسف کافى نيست . ما اگر بتوانيم از اين آبهااستفاده کنيم ، نه تنها بروجرد که کل استان لرستان و از ناحيه استان لرستان ، کل اقتصاد کشاورزي مملکت ما دگرگون خواهد شد.
دشتهاي وسيع کشاورزي بيست و نه هزار و چهارصد هکتار اراضى آبى و شانزده هزار و چهارصد وبيست هکتار اراضى ديمى دارد يعنى بيش از30درصد يا نزديک چهل درصد اين اراضى ، اراضى ديمى ; است که اگر آبى بشود، مى تواند بهره هاي بسيار زيادتري براي ما داشته باشد. تاپايان سال 1377، دوهزار و دويست و هشتاد و سه واحد صنعتى دراين استان بامتجاوزاز پنج هزار و ششصد مورد اشتغال مشغول ; به کار بوده است درحالى که ظرفيت صنعتى بروجرد بسيار بيش از اينهاست گرچه الان هم بزرگترين ; شهرصنعتى استان لرستان است ، ولى باکمال تاسف به خاطر کمبودهايى که درکشور هست ، همين الان ; حداقل صدوهشتاد و هشت واحد درحال احداث داريم که متاسفانه بيش از 20 تا60 درصد پيشرفت نکرده ; است . اگر اين واحدها راه بيفتد، مى تواند پنج هزار و هفتصد شغل تازه ايجاد بکند امااحتياج به سرمايه ; زيادي دارد که متاسفانه اين سرمايه الان دراختيار استان قرارنگرفته .
اميدواريم با توجه به کمکى که در بودجه سال 78 کرديم و باتوجه به طرحى که در برنامه سوم داريم ، بتوانيم بيشتر به استان لرستان و ازجمله ; بروجرد عزيز برسيم . امروز من از افتتاح يکى از افتخارات صنعت به اين جلسه مى آيم افتتاح کارخانه نساجى . البته در مقابل ; صنايع بسيار بزرگ و عظيم فولاد و پتروشيمى و نفت ، شايد به نظر بيايد که صنعت نساجى صنعت مهمى ; نيست ولى اين مساله مساله درستى نيست . صنعت نساجى داراي مزاياي فوق العاده اي است هم زود بازده ; است ، هم ارزش افزوده فراوان دارد، هم اشتغال زيادي ايجادمى کند، هم مى تواند يک کالاي صادراتى بسيار خوب باشد و خود صنعت نساجى سابقه درازي در ايران دارد. متاسفانه يکى از مشکلات مااين است که ماشين آلات صنايع نساجى ما،متعلق به دهها سال قبل است و دچار فرسودگى است و بعد از انقلاب هم مانتوانسته ايم دراين زمينه تحولى ايجاد کنيم گرچه درسال ; گذشته صد ميليون دلار براي بازسازي امکانات نساجى در اختيار وزارت محترم صنايع قرارگرفت که به ; سرعت دارد راه مى افتد و اميدوارم براي نساجى کشور، براي انبوه کارگران عزيز نساجى ، مهندسان و کارکنان بتواند منشاء افتخار باشد.اولاپيشرفته ترين کارخانه نساجى ايران است ، ثانيا روش احداث اين ; کارخانه بايد الگو باشد، يعنى اين کارخانه از ريسندگى شروع شده و با درآمدهاي حاصل از ريسندگى ، بافندگى آن احداث شده ، بادرآمدهاي حاصل از بافندگى و ريسندگى ، رنگرزي آن احداث شده و با درآمدهاي آن الآن مراحل توسعه ريسندگى و بافندگى نيز در همين امروز افتتاح شده يعنى همت ، مديريت ; وتلاشى که در اينجا به کار رفته است ، همت و تلاش ممتاز بروجردي است .نهصد کارگر و نيروي شاغل ; دارد و ان شاالله در اين مرحله توسعه ، ميزان اشتغال به هزار و چهارصد و پانصد نفر مى رسد و باوضع ; خوبى اداره مى شود و امروز حاصل کار کارخانه بروجرد، با عنوان و انگ بروجرد، به پيشرفته ترين ; کشورهاي دنيا صادر مى شود و مورد استفاده قرار مى گيرد.
امروز مرکز تلفن همراه بروجرد افتتاح شد و همزمان با آن ، از سى و سه هزار شماره اي که به شبکه تلفن استان افزوده شد، ده هزار شماره اختصاص ; به بروجرد عزيز دارد. ما تصميم گرفتيم ، گرچه از خداوند مى خواستم که امکانات بيشتري دراختياردولت بود. مى دانيد که دولت ; درسال گذشته مواجه بود باعدم تحقق درآمدها که درآمد نفت ما بيش از 50 درصد از سال 75و بيش از 40درصدکمتر از درآمد ارزي نفتى مان از سال 76 بود. قيمت ها سقوط عجيبى داشت که با همت فرزندان ; شما و با هماهنگى اي که در اوپک ايجاد شد، خوشبختانه تحولى پديد آمد البته ما بايد خيلى در آمدهاي ; زيادي داشته باشيم تابتوانيم عقب ماندگى هاي گذشته را جبران بکنيم . بالارفتن قيمت نفت به اين معنانيست که ; فردا همه کارخوب مى شود اما به لطف خداوند خود اين بالارفتن ، زمينه ساز حل بسياري از مشکلات است . ما کمبود درآمد داشتيم .واقعا از خدا مى خواستم که مبلغ زيادتري در اختيار من بود و بسياري ازنيازهاي ; شما که نيازهاي اساسى هم هست ، برآورده مى کرديم امامتاسفانه اين جورنشد. من دلم مى خواست ; درحداقل مدت ، مساله فاضلاب بروجرد حل بشود ولى چون نمى توانستم کار زيادي بکنم ، به دوستان گفتيم ; که بودجه اعتبار فاضلاب بروجرد را برخلاف جاهاي ديگر که بين 50 تا70درصدتخصيص هست ،100 درصد آن را تخصيص بدهند تاان شاء الله زودتر به نتيجه برسد. عزيزان ما! ايران کارهاي بزرگى دارد که بايد صورت بگيرد. ماهنوزتارسيدن به اهداف انقلابمان فاصله ; زيادي داريم اما ايران آباد مى شود، به اهداف انقلابمان مى رسيم به يک شرط به شرط آنکه اين مردم را وبخصوص اين نسل جوان را باور کنيم . ببينيد ما اين نسل جوان را فقط براي جنگ نمى خواهيم .
البته که ; هرگاه اين مملکت و اين انقلاب مورد تهديد قراربگيرد، اولين کسانى که آماده فداکاري اند اين نسل جوانند اما ما فقط دردوران جنگ و دردوران دفاع نبايد از جوانهايمان استفاده بکنيم ، در همه عرصه هابايداز اين ; جوانان استفاده بکنيم . جوان را بايد بگذاريم در عرصه هاي علمى ،درعرصه هاي فرهنگى ، درعرصه هاي ; هنري ، درعرصه هاي ورزشى پيشرفت بکند و اين استعدادها بروز و ظهور پيدا بکند همان طور که قهرمانان ; ما درجبهه جنگ بزرگترين افتخارات ما هستند، جوانان ما در المپيادها هم که مى روند مقامات بالا به دست ; مى آورند، از افتخارات ماهستند.درورزش هم براي ما افتخار کسب مى کنند. امروز هنر جوانان جمهوري اسلامى کم کم دارد قله هاي بلندي رادردنياي پرخاش زده امروز فتح مى کند. اگر ما پيشرفت را مى خواهيم ، بايد اين ملت راباور کنيم . بايد اجازه بدهيم درعرصه هاي سياسى هم حضور داشته باشد وابراز نظر بکند و ديديم که اگر اجازه بدهيم ، جوانان عزيز ما و بخصوص زنان ما درعرصه ; حضور داشته باشند، مى توانند نقش تعيين کننده اي درعرصه سياست مملکت داشته باشند.
همين حضور شور انگيز مردم در انتخابات رياست جمهوري . بنده اصلا کار ندارم که نتيجه اين انتخابات چه شد، و بنده هم هيچ مدعى نيستم که مناسب ترين شخص بودم که مورد قبول و انتخاب شما قرار گرفتم و براي همه ; کسانى که دراين انتخابات شرکت کردند، نامزدشدند، از صميم قلب احترام قايلم و آنها را از عزيزان ; مى دانم اما نفس انتخابات ، نفس حضور سى ميليون نفر و نفس انتخاب رئيس جمهور با70درصد راي ، موقعيت نظام جمهوري اسلامى را درعرصه بين المللى بيش ازهرزمان ديگر بالا برد. اگر امروز رئيس جمهور شما با کمال سربلندي و افتخار در دنياي استعمارزده ، دردنياي فساد آلود، دردنيايى که تروريست بر آن حاکم است و نمونه کارآن را چند روز پيش توسط منافقين کوردل ديديد، دردنياي قتل ، دردنيايى که ميليونها تن فلسطينى مظلوم را از خانه و کاشانه بيرون کرده اند و متجاوزان ; وغاصبان رامورد تاييد قرارداده اند، اگر در اين دنياي جنگ ، فشار، کشتار، دروغ وتزوير، رئيس جمهوري ; شماباکمال افتخار و سربلندي درمقابل جنگ تمدن ها اصل گفت وگوي تمدن ها را مطرح مى کند و مورد تاييد قرار مى گيرد،اين نشانه قدرت و قوت شخص رئيس جمهور نيست نشانه قدرت و قوت شما ملت بزرگوار و بخصوص نسل جوان روبه آينده است و نشانه عظمت انقلاب اسلامى است که امروز اين نظام مستقل را ايجاد کرده است و سخن رئيس جمهور، سخن انقلاب است ، سخن ملت است ، سخن مردم است وازاين جهت ; است که دردنيا اين چنين طنين پيدا مى کند.ما مى توانيم درعرصه هاي اقتصادي ، درعرصه هاي سياسى ، در عرصه هاي اجتماعى ، درعرصه هاي دفاعى ، درعرصه هاي نظامى معجزه کنيم ، به شرطاينکه ملت را و بخصوص نسل جوان را باور کنيم و زمينه مشارکت آنان را درهمه عرصه ها فراهم بياوريم .
من سپاس قلبى خود را به همه شما عزيزان ، روحانيت عظيم الشان و گران سنگ بروجرد که دراين جمع ; عظيم شرکت دارند، مديران عزيز و مسوولان اين شهر، فرهنگيان ، پيشه وران ، کارگران ، کارمندان ، نيروهاي ; نظامى وانتظامى ، خانواده هاي معظم شهيدان ، جانبازان و آزادگان عزيز و بخصوص مراتب ادب و احترام ; خود را نسبت به امام جمعه شايسته و فاضل و دانشمندشما، برادر عزيزم جناب آقاي دانش پژوه ، که واقعا وجود ايشان منشاء خير وبرکت براي اين شهر و براي استان است ، ابراز مى دارم و همچنين از برادرعزيزم ، جناب آقاي خاتمى ، نماينده محترم و دلسوز شما مردم در مجلس شوراي اسلامى و از فرماندار عزيز و سختکوش و خدمتگزار شما تشکرمى کنم و از همه مسوولان عزيز. در اينجا لازم مى دانم در آخرين لحظه اين کلام را متبرک کنم به ياد يکى ازافتخارات بزرگ دفاع مقدس و عرصه جهاد و پيکار با دشمن ، افتخار بروجرد وافتخار ايران و افتخار اسلام ، سردار شهيد محمد بروجردي . الان يک برگه اي هم به من دادند البته نمى دانم که اين چقدر شما راخوشحال مى کند منتها مساله ; اتوبوسرانى و نقل و انتقال براي شهر بزرگى مثل بروجرد مهم است . دوستان تعهد کردند که ده دستگاه ; اتوبوس براي تقويت اتوبوس رانى بروجرد تقديم بکنند که ان شاالله عزيزان ما، بخصوص طبقات کم در آمدتر، بتوانند استفاده بکنند و همچنين ان شاالله [شعار استان شدن بروجرد از سوي مردم ] حالا فعلا ده تا اتوبوس بگيريد، تاببينيم کى استان مى شويد! و همچنين قرار شد کمک بکنند به طرح تفريحى توريستى تپه ; چغا. اما آنچه مهم است اجازه بدهيد [ شعار : بروجرد استان بايد گردد]سرمايه بزرگ بروجرد، اين مردم ; شريف و اين زنان و مردان بافرهنگ وباشعور و مومن بروجردي است که اين سرمايه در کشور ما کم ; نظير است . خداوند اين سرمايه را براي ما و براي بروجرد و براي ايران و اسلام نگه دارد. خدا يار و نگهدار شما عزيزان باد. والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته .
+ نوشته شده توسط علی در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(14);
آرشیو نظرات
آزادي بيان و عقيده
١٤ مرداد نامهي خبرنگاران ايلنا به وزيرارشاد اسلامي : آزادي بيان و عقيده حق ذاتي هر انساني است
جمعي از خبرنگاران خبرگزاري كار ايران (ايلنا)، به محمدحسين صفارهرندي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي نامه نوشتند. در بخشي از اين نامه آمده است:«به اطلاع ميرساند «محروميت از حق كاركردن»، ما خبرنگاران خبرگزاري كار ايران (ايلنا) را بر آن داشت تا در آستانهء روز خبرنگار درد دلهاي خود را با شما به عنوان بالاترين مقام فرهنگي و ارشادي كشور بازگو كنيم. البته جاي تعجب نيست در روز خبرنگار كه بايد روز تقدير از تلاشگران عرصهاطلاعرساني باشد، ما از دردهاي دل خود سخن بگوييم، چه اين طنز غريب در ماهيت و فلسفهء نامگذاري اين روز نهفته است.
ما خبرنگاران اين روز را در حالي به يكديگر تبريك ميگوييم كه در آن يكي از همكارانمان_-شهيد صارمي- هنگام انجام وظيفه و تهيهء خبر به قتل رسيده است. انتخاب چنين يادماني در ذات خود ماهيتي افشاكننده دارد و با زندگي واقعي اهل رسانه نامانوس نيست. استحضار داريد كه خبرگزاري كار ايران (ايلنا) حدود ساعت 20 شب 19 تيرماه فيلتر شد. در ادامهء اين نامه ابراز عقيده شده است: «آيا تاكنون از خود پرسيدهايد وقتي رسانهاي تعطيل ميشود، بر سر خبرنگاران بيكار شدهء آن كه به هيچ سفرهاي وصل نيست، چه ميآيد؟! چگونه است در دولتي كه رييس آن همگان را به رعايت حق و عدالت و آزادي دعوت ميكند، حق «كاركردن» ما ناديده گرفته ميشود، عدالت در توزيع يارانه ميان خبرگزاريها زيرپا گذاشته ميشود و آزادي در «با ما بودن» خلاصه ميشود؟! كجاي اين عدالت است كه وزارت ارشاد يارانهاي را كه در بودجه سالانهء كشور براي خبرگزاريهاي غيردولتي در نظر گرفته شده است، از «ايلنا» دريغ ميكند؟!»
به نقل از ايسنا
+ نوشته شده توسط saremi در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(13);
آرشیو نظرات
فرزند شهید صارمی با احمدی نژاد
تهران، خبرگزاري جمهوري اسلامي ۸۶/۰۵/۱۷
داخلي. سياسي. احمدينژاد. روزخبرنگار.
"سينا صارمي" فرزند شهيد "محمود صارمي" عصر چهارشنبه پس از ورود دكتر "محمود احمدي نژاد " رييس جمهوري اسلامي ايران به سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) با اهدا گل و قرائت دكلمه ، ورود رييس جمهوري را به ايرنا خيرمقدم گفت و لحظاتي با منتخب ملت گفت و گو كرد.
رييس جمهوري در اولين سوال از فرزند شهيد صارمي پرسيد چند سال داري و كلاس چندم هستي ؟ فرزند شهيد صارمي در پاسخ احمدي نژاد گفت : چهارده سال دارم و سال سوم راهنمايي هستم.
احمدي نژاد در حالي كه فرزند شهيد صارمي را مورد تفقد قرار ميداد به گفت و گوي خود با وي با طرح سوال بعدي ادامه داد و پرسيد: چند خواهر و برادر داري؟ سينا صارمي پاسخ داد: خواهر و برادر ندارم و تك فرزند هستم .
رييس جمهوري در حالي كه دست بر سر فرزند شهيد صارمي ميكشيد ، از وي پرسيد به چه ورزشي علاقه داري ؟ سينا پاسخ داد: به ورزش واليبال.
احمدي نژاد در ادامه اين گفت و گوي صميمي و عاطفي در حالي كه به قد و قواره سينا صارمي نگاه ميكرد، گفت : كسي كه واليبال دوست دارد ، بايد داراي قد بلندي باشد.
رييس جمهوري پس از پايان اين گفت وگوي كوتاه ولي توام با اشك شوق لوح يادبودي به فرزند شهيد صارمي اهدا كرد كه در آن نوشته شده بود: " فرزند عزيزم بارقه اميد برآمده از چهره نوراني شما ، نشان از مقاومت افتخارآفرين شهيداني دارد كه پرچم ماندگاري آن عزيز با دستان قدرتمند شما نسل نو در اهتزاز است.
ما آمدهايم تا با ياري خدا و كمك اين مردم ،عدالت اجتماعي وعده داده شده را اجرا كنيم . يكديگر را دعا كنيم تا خداوند ما را ياري كند."
+ نوشته شده توسط saremi در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(12);
آرشیو نظرات
وضعيت نامطلوب مطبوعات و روزنامهنگاري در ايران
مطلب ذيل را در مراسم روز خبرنگار كه اختتاميه دوازدهمين جشنواره مطبوعات نيز بود بعنوان سخنراني ارائه نمودم كه با توجه به نكاتي كه در آن مطرح شده مناسب ديدم در وبلاگ نيز آن را نقل كنم.
نون و القلم و ما يسترونسوگند به قلم و آنچه مي نويسد
روز خبرنگار روز پاسداشت قلم و روزي كه از تلاشگران عرصه مطبوعات بايد تقدير شود را گرامي مي دارم و به تمامي همكاران خودم اين روز را تبريك مي گويم. ياد شهيد صارمي و همه ي خبرنگاراني كه در كشور مان در راه آزادي، در راه استقلال و در مسير ايفاي وظيفه ي حرفه يي شان جان باختند را گرامي مي داريم. من امسال ترديد داشتم كه صحبت كنم ، چون هر سال كه ما صحبت كرديم سوء تفاهم ايجاد شده و متأسفانه كشورما هم، كشور سوء تفاهم شده است. اميد وارم امسال مشكل پيش نيايد . مناسب ديدم در ابتداي سخن يك فرازي از خطبه 214 نهج البلاغه را بخوانم :
«در ديده ي مردم پارسا زشت ترين خوي واليان اين است كه بخواهند مردم آنان را دوستدار بزرگ منشي شمارند و آنها را ستايش نمايند و كارهايشان را به حساب كبر و خود خواهي بگذارند. و خوش ندارم كه در خاطر شما بگذرد كه من دوستدار ستودنم . و خواهان ستايش شنودن. پس با من چنان كه با جباران و سركشان سخن گويند، سخن مگوييد و چنان كه با تيز خويان كنند از من كناره جوييد. و با ظاهرآرايي آميزش مداريد. وشنيدن حق را بر من سنگين مپنداريد. و نخواهم مرا بزرگ انگاريد چه آن كس كه شنيدن سخن حق بر او گران افتد، و اجراي عدالت بر وي دشوار بود و كار برحق عدالت كردن بر او دشوار تر است. پس از گفتن حق يا راي زدن در عدالت، باز نايستيد. كه نه من برتر از آنم كه خطا كنم و نه در كار خويش از خطا ايمنم. مگر كه خدا مرا در كار نفس كفايت كند كه از من بر آن تواناتر است. » اين سخن علي ابن ابي طالب است. به عنوان اسوه و الگوي همه ما و اميد واريم كساني كه امروز ادعاي پيروي از او را دارند، بپذيرند كه علي اين گونه حكومت كرده است . طبيعي است كه در روزگار علي مردم به صورت منفرد مي توانستند با رهبران جامعه تماس بگيرند و حضرت علي هم اين گونه سخن گفته كه « با ما چون جباران سخن مگوييد» و قس علي هذا. در روزگار ما طبيعي است كه مطبوعات و روزنامه نگارن هستند كه مي توانند به عنوان زبان مردم با واليان و حكومت گران سخن بگويند. علي ابن ابي طالب مي گويد اينان بايد بتوانند بدون لكنت زبان، بدون ترس، بدون سانسور و بدون خود سانسوري سخن بگويند در اصل 9 قانون اساسي آمده است : در جمهوري اسلامي ايران آزادي و استقلال، وحدت و تماميت ارزي كشور، از يكديگر تفكيك نا پذيرند و حفظ آنها وظيفه ي دولت و آحاد ملت است. هيچ فرد يا گروهي يا مقامي حق ندارد به نام استفاده از آزادي به استقلال فرهنگي، سياسي، نظامي و تماميت ارزي ايران كمترين خدشهاي وارد كند. و هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارزي كشور آزادي هاي مشروع را را هر چند با وضع قوانين و مقررات سلب كند. فكر مي كنم بحث خيلي روشن است . ما به عنوان روزنامه نگار، به عنوان انجمن صنفي در همه ي سال هاي گذشته خواهان اجراي قانون در مورد مطبوعات و روزنامه نگاران بوديم. و خواهان اجراي اصول قانون اساسي( اصل 24 و 168) و دفاع از آزادي بيان و مطبوعات بوده ايم. در قوانين موضوعه ي ما به رغم ايرادها و انتقاداتي كه به قوانين داريم ولي فكر مي كنيم اجراي همان قوانين مي تواند فضايي را براي كار مطبوعاتي در كشور فراهم كند. متأسفانه آنچه كه در سالهاي اخير ما شاهد بوديم ؛ بر خوردهايي كه با مطبوعات و روزنامه نگاران شده، منطبق بر موازين قانوني و حقوقي نبوده است . آن بخش از قوه قضاييه كه وظيفه برخورد با مطبوعات را داشته چون نمي توانسته به قوانين موضوعه متمسك بشود، شاهد بوديم راه هايي پيمودند ، از جمله تمسك به مواد 12 و13 قانون اقدامات تأميني و تربيتي كه در مورد اراذل و اوباش و مجنونين بود. با تمسك به اين قانون منسوخ آن مطبوعات را به عنوان توقيف موقت از رده انتشار محروم كردند. متأسفانه اين روند به رغم همه انتقادات، ايرادها و اعتراضاتي كه شد و مي شود نه تنها اصلاح نشد، بلكه ادامه پيدا كرد. ظاهراً ما هر سال در آستانه ي روز خبرنگار بايد شاهد توقيف چند نشريه باشيم كه حتماً همه دوستان مي دانند همين اخيراً سه تا نشريه توقيف شده. روزنامه"اقبال" ، روزنامه " ئهآشتي" و روزنامه "آسو". من در سال گذشته در اينجا گفتم حكمي كه براي توقيف روزنامه "وقايع اتفاقيه" صادرشده بود، به لحاظ محتوا يكي از شاهكارهاي قوه قضاييه بود. ولي در مورد حكمي كه امسال صادر شده باز مي شود همين حكم را داد. من اين حكم را كه براي روزنامه اقبال است، ميخوانم. ان شاء الله اميدواريم حقوقدان ها و كساني كه به هر حال اهل قانون هستند، بدانند كه دراين ملك در رابطه با مطبوعات چه مي گذرد. اين نامه يي است كه از طرف بازپرس شعبه پنجم به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي نوشته شده و در مورد توقيف روزنامه اقبال است.
احتراماً با عنايت به شكايات واصله عليه آقاي مرتضي فلاح مدير مسوول روزنامه اقبال؛مبني بر چاپ و انتشار مطالب كذب و عاري از حقيقت و پخش شايعات به منظور تشويش اذهان عمومي و بحران آفريني و تحريك به اقدامات غير متعارف در جهت اخلال درنظم و آسايش عمومي. نظر بر اينكه اقدامات خلاف قانون اين روزنامه به صورت مستمر تكرار و مدير مسوول آن بدون توجه به موازين قانوني در رسالت مطبوعات اقدام به چاپ و انتشار مطالب مي نمايد به استناد بند 5 اصل 156 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و بند واو ماده 3 قانون تشكيل دادگاه هاي عمومي انقلاب، دستور توقيف موقت روزنامه اقبال صادرو اعلام ميگردد تا از انتشار و چاپ روزنامه مذكور تا اطلاع ثانوي جلوگيري شود .
خوب ما مطبوعاتي ها همه با اين واژه ها و اين نوع استدلال آشنا هستيم . جز ابراز تأثر و تأسف كار ديگري هم نمي توانيم ظاهراً بكنيم. خيلي خوشمزه هست كه ايشان گفته شكايت هاي مكرر و در حالي كه اصلاً قبل از اين نامه هيچ تذكر و چيزي به مدير مسوول داده نشده بود. همه شما مي دانيد به چه دليل با اين روزنامه بر خورد شد. خوب ما در اين سالها در مورد روزنامه نگاران گرفتاري هاي بسياري داشتيم . روزنامه نگاران بسياري هم به زندان افتادند . در همين يك سال گذشته متأسفانه باز اين اتفاق ها افتاد.
حتما مي دانيد در جريان وبلاگ نويسي ها تعداد زيادي از روزنامه نگارن را دستگير و زنداني كردند و سر انجام آن پرونده را هم مي دانيد. و حالا بحث هاي ديگر. واقعيت اين است كه ما به عنوان كسي كه به هر حال در نظام جمهوري اسلامي زندگي مي كنيم اينها را به نفع كشور و نظام نمي دانيم. به نفع جامعه نمي دانيم . ولي آنچه كه الان من مي توانم به آن اشاره كنم اين است كه اين مسير متأسفانه تداوم يافته است . همين الان كه ما به عنوان روز خبرنگار دور هم جمع شده ايم، يكي از روزنامه نگاران شريف كشورمان دربد ترين وضعيت دارد با مرگ دست و پنجه نرم مي كند همكار عزيز ما جناب آقاي گنجي و همين طور يكي ديگر از همكارانمان كه در وضعيت نامشخصي به سر مي برد آقاي قاضيان. در مورد آقاي گنجي اخبار ناخوشايندي هم در يافت كرديم. واقعاً من نمي دانم كه چه مي شود گفت؟ چرا اين گونه مي شود ؟ و چه مي شود كرد ؟ همين جا در هفته ي گذشته يك جلسه ي اعتراضي در انجمن داشتيم و من باز مناسب ديدم دو بند از قطعنامهاي را كه در آن جلسه مورد توافق دوستان بود، تكرار كنم. اميد وارم كساني كه مي توانند اين مشكل را حل كنند، حل كنند. ما فكر مي كنيم هر راهي غير از اين كه پيشنهاد مي كنيم هزينه هاي بسيار گزافي را به كشور تحميل مي كند .
1- حاضران از اكبر گنجي مصرانه مي خواهند به رغم ايرادها و اشكالاتي كه در روند محاكمه و محكوميت وي وارد است با توجه به مخاطرات جاني شديدي كه در اثر اعتصاب غذا حيات وي را تهديد مي كند، ارزش جامعه و بقاي خود را بر ديگر محاسبات رجحان داده و با پايان اعتصاب غذا فرصت لازم براي دفاع از حقوق قانوني خود را فراهم آورد .
2- حاضران از مقامات ارشد كشور مي خواهند تا با درايت و استفاده از ظرفيت هاي قانوني موجود امكان آزادي آقاي گنجي را در اسرع وقت فراهم آورند.
نگاه ما به عنوان يك نهاد مدني، يك نهاد صنفي، به مسأله آقاي گنجي و دوستاني كه به هر دليل گرفتار مي شوند يك نگاه دردرجه اول صنفي و در درجه بعد انساني است و واقعاً فكر مي كنيم دراين شرايطي كه كشور به سر مي برد تمام كساني كه مي توانند درحل اين مساله گام بردارند، وظيفه دارند كه اين كار را انجام دهند. البته طبيعي است آنها كه مسووليت اداره ي كشور را دارند ، مسووليت بيشتري به عهده دارند. طبعاً بايد پاسخگو هم باشند. چون اين روزها ، روزهاي آخرعمردولت آقاي خاتمي و روزهاي آخر مسووليت جناب آقاي مسجد جامعي وزير فرهنگ وارشاد اسلامي است، مناسب مي بينيم كه در اين جلسه نگاه و تشكر خودمان را از اين وزارتخانه و همچنين دولت اعلام كنيم. انجمن صنفي روزنامه نگارن ايران مولود دولت اصلاحات است . البته قبل از روي كار آمدن آقاي خاتمي بحث هايي شده بود اما بعد از روي كارآمدن دولت آقاي خاتمي در سال 76 (در مهر ماه سال 76 ) انجمن با تشكيل اولين مجمع عمومي رسماً فعاليت خودش را به صورت قانوني شروع كرد. من وظيفه ي خودم مي دانم كه اين را اعلام كنم اگر حمايت ها و پشتيباني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و دولت آقاي خاتمي از انجمن صنفي نبود شايد مسيري كه ما بايد طي مي كرديم بسيار سخت و دشوار بود. ولي با كمك دولت و با كمك وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجمن توانسته پا بگيرد و خوشحال هستيم كه اين 8 سال را با تمام مسائل و مشكلات پيموديم. اميد وار هستيم كه با حمايت و پشتيباني همۀ روزنامه نگاران اين انجمن بتواند به راهش ادامه بدهد . ما در اين دوره هشت ساله با دو وزير جناب آقاي مهاجراني و آقاي مسجد جامعي و سه معاون وزير جناب آقاي بورقاني، جناب آقاي دكتر شهيدي وجناب آقاي صحفي كار كرديم و لطف اين دوستان هميشه شامل حال انجمن صنفي بود. البته نهاد هاي صنفي ديگري هم در رابطه با مطبوعات در اين دوران شكل گرفته كه آن هم با حمايت و پشتيباني اين دوستان بوده است . من فكر مي كنم كه بستر و شرايطي كه اين دوستان فراهم كردند كار انجمن را به آساني پيش برد. تلاش دولت در اين دوران براي قشر روزنامه نگار قابل تحسين است. صندوق حمايت از روزنامه نگاران تشكيل شد. در مورد مسأله بيمه روزنامه نگاران آنهايي كه به هر دليل درمحل كارشان نمي توانستند بيمه بشوند اين اقدام انجام شد. آن قانون مشاغل سخت و زيان آور با حمايت دولت در مجلس ششم تصويب شد.
من فكر مي كنم به لحاظ حمايت از روزنامه نگاران قدم هاي بسيار خوبي برداشته شده است. البته همراه با اين اقدامات ما شرايط سختي هم در مطبوعات داشتيم . ما مي گوييم چهار فصل مطبوعات را در اين دوران طي كرديم . بهار مطبوعات كه تا سال 76 ، 77 بود. تابستان مطبوعات كه سال 78 بود . خزان مطبوعات كه از سال 79 شروع شد و متأسفانه زمستان مطبوعات كه از سال 82 به بعد در آن به سر مي بريم . اميدواريم كه اين زمستان به پايان برسد. ولي واقعيت اين است كه ما در زمستان مطبوعات هستيم و دعا مي كنيم كه وضعيت از اين بد
+ نوشته شده توسط saremi در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(11);
آرشیو نظرات
مقام مطبوعاتي لبناني: شهيد صارمي جايگاه حرفهاي خبرنگاران را مستحكم كرد
عبدالهادي محفوظ " رييس شوراي ملي اطلاع رساني لبنان با گرامي داشت هفدهم مردادماه سالروز شهادت شهيد " محمود صارمي " خبرنگار ايرنا به دست كوردلان طالبان در افغانستان، شهادت وي را موجب مستحكم شدن جايگاه حرفهاي خبرنگاران در سطح جهان دانست.
وي روز سهشنبه در آستانهي روز گراميداشت خبرنگار در گفت و گو با ايرنا در بيروت افزود : شهادت محمود صارمي خبرنگار شجاع خبرگزاري جمهوري اسلامي در مزار شريف افغانستان ، همچون حوادث مشابهي كه براي ديگر خبرنگاران در سراسر جهان روي داده و همچنان نيز روي ميدهد نشان داد اين حرفه چقدر مهم و خطير است.
اين مقام اطلاع رساني لبنان اظهار داشت : اين موضوع اهميت حفظ جان اين سربازان صحنههاي نبردهاي فرهنگي و آگاهي رساني به مردم رابههمه دولتمردان و مقامهاي مسوول در همه نقاط جهان بيش از پيش گوشزد ميكندو اهتمام جمهوري اسلامي ايران براي تعيين روزي به عنوان خبرنگار و روزنامهنگار و زنده و گرامي داشت ياد عزيزاني كه در اين راه مقدس مهمترين سرمايه خود يعني جانشان را فداي اطلاع رساني به مردم كردند قابل تقدير و ستايش است.
محفوظ افزود : من ضمن تبريك اين روز مقدس به تمامي خبرنگاران و روزنامه نگاران جهان به ويژه همكاران سخت كوشم در ايران ، با خانواده شهيد صارمي همدردي و بهآنان يادآوري ميكنم خون اين شهيد فقيد باعث آگاهي بخشي بيشتر در جامعه ايران و جهان شد و از اين بابت وي باعث افتخار همه هم صنف هايش در همه جاي جهان است.
وي افزود : شهيد صارمي ، شاهد جنايات طالبان در حق همه كساني بود كه مخالف راي ، اعتقادات و گرايشهاي ديني وسياسي آنان بودند و با شهادت خود آن جنايتها را آشكار كرد.
رييس شوراي ملي اطلاع رساني لبنان افزود: وسايل اطلاع رساني نقش مهمي در ساختن افكار عمومي و آشكار كردن رسواييها در عرصههاي سياسي دارند.
محفوظ افزود وسايل اطلاع رساني و خبرنگاران بايد از سوي مراجع قانوني ، بينالمللي و حقوق بشر بيشتر مورد حمايت قرار گيرند ، زيرا كسانيكه در اين عرصه فعال هستند براي بيان واقعيتها و تعالي بشريت خدمت ميكنند.
اين مسوول لبناني افزود: ما شاهد هستيم كه اسراييل چگونه به ترور روزنامهنگاران و خبرنگاران اقدام ميكند و در زمان جنگ اخير اسراييل عليه لبنان نهادها و موسسات اطلاع رساني لبنان را بمباران كرد تا مبادا چهره واقعي اين رژيم و شكست نظاميانش به گوش و چشم جهانيان نرسد.
وي خاطر نشان كرد وسايل اطلاعرساني نقش مهمي در ساختن افكار عمومي، آشكار كردن واقعيتهاب ناگوار و تغيير در جوامع دارند و به همين دليل است كه اين حرفه و صنف را جزو اركان جامعه به حساب ميآورند.
محفوظ تاكيد كرد كه كشورهاي بزرگ با ايجاد شركتهاي بزرگ اطلاع رساني تلاش ميكنند از آنها براي خدمت به اهداف خود استفاده كنند ،چنانكه اكنون ۳۰۰موسسه بزرگ اطلاع رساني در جهان وجود دارد كه ۱۸۰مورد آن در آمريكا است ، ۷۰مورد در ژاپن و ۴۰موسسه نيز در اروپا فعال بوده و تلاتش ميكنند تا اخبار را در انحصار داشته باشند.
رييس شوراي ملي اطلاع رساني لبنان درباره ادامهي بازداشت عكاس ايرنا "كاظم اخوان" كه به همراه سه ديپلمات ايراني درسال ۱۹۸۲در لبنان ربوده شد نيز تاكيد كرد كه بايد همهي تلاشها براي تعيين سرنوشت و آزادي آنان به كار گرفته شود.
وي خاطر نشان كرد سازمانهاي بينالمللي و لبنان در تلاش براي روشن كردن سرنوشت عكاس و سه ديپلمات ايراني ربوده شده در لبنان كوتاهي كردند زيرا ضروري بود در اين زمينه اطلاع رساني و اقدامات بيشتر و جدي تري صورت مي- گرفت.
رييس شوراي عالي اطلاع رساني لبنان گفت كه تلاش براي مشخص شدن سرنوشت عكاس ايرنا و ديپلماتهاي ايراني مسووليت مشترك است كه ايران ، لبنان ، اتحاديه عرب ، سازمان كنفرانس اسلامي و سازمانهاي حقوق بشر بايد بطور مشترك در اين زمينه تلاش كنند
+ نوشته شده توسط saremi در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(10);
آرشیو نظرات
17 مرداد روز خبرنگار
شهيد محمود صارمي پرستوي عاشقي كه به ديار دوست سفر كرد شهيد زنده ياد محمود صارمي در سال 1347 در روستاي چهار بره از توابع استان لرستان شهرستان بروجرد ديده به اين دنياي فاني گشود پدر شهيد به شغل كشاورزي اشتغال داشت شهيد صارمي دوره ابتدايي را درهمان روستا به اتمام رساند و با عشق و علاقه وافري براي ادامه تحصيل راهي شهرستان بروجرد گرديد و دوره راهنمايي و ديرستان را در اين شهرستان به پايان رساند و همزمان مشغول به يادگيري رشته رزمي كاراته (كان - ذن - ريو ) گرديد و تا گرفتن كمربند مشكي در اين رشته پيش رفت .محمود در حين تحصيل در مغازه اي كه پدرش باز كرده و كار مي كرد تلاش مي كرد كمك خرج خانواده باشد. پس از پايان تحصيل دوره متوسطه براي تحصيل درمقطع كارشناسي رشته جغرافياي انساني به تهان آمد . پس از گذراندن چند ترم از طريق بسيج دانشجويي دانشگاه تهران راهي جبهه هاي حق عليه باطل گرديد و مدت 17ماه زا در آنجا گذراند و مجددا" به دانشگاه بازگشت و به ادامه تحصيل پرداخت .محمود در سال 1370 مشغول همكاري با خبرگزاري جمهوري اسلامي گرديد و اين درحالي بود كه با چند شركت عمراني همكاري داشت تا بتواند تجربه هاي تنوري را بصورت عملي در رابطه با رشته خود بياموزد ضمن اينكه هزينه هاي زندگي را تامين نمايد درسال 1371ازدواج نمود و ثمره اين ازدواج يك پسر بود و در همين زمان مشغول بحصيل در رشته جغرافياي انساني مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه شهيد بهشتي بود .زمستان 1375 حكم ماموريت به مزار شريف افغانستان به محمود ابلاغ گرديد و وي به عنوان مسول دفتر خبرگزاري در مزار شريف در تاريخ 26/10/75 راهي آنجا شد ودرسال 1377 روز 17 مرداد به دست گروهك طالبان در نهايت سنگدلي به شهادت رسيدبعد از شهادت شهيدمحمود صارمي روز 17 مرداد ماه هر سال روز خبرنگار ناميده شد و با گراميداشت اين روز يادش را گرامي مي داريم .
نامش جاودانو راهش تا انتها يتاريخمستدام باد .
+ نوشته شده توسط saremi در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(9);
آرشیو نظرات
نشست صميمي شهردار تهران با خبرنگاران
دكتر قاليباف در مراسم تجليل از خبرنگاران پاييتخت ضمن گراميداشت ياد و خاطره شهداي خبرنگار از جمله شهيد صارمي، شهيد رهبر ، شهداي حادثه c130 و تمامي شهداي عرصه خبر، از خانواده هاي شهيد كربلايي احمد، شهيد محمود صارمي و آقاي نوباوه با اهدا لوحي، تقدير به عمل آورد.
، قاليباف با اشاره به اينكه خبرنگاران چشم بيناي جامعه هستند اظهار كرد: يكي از بهترين همكاران من در مديريت شهري خبرنگاران هستند، كساني كه با صداقت و صفا در كليه مسائل، بخصوص مسائل شهري پل مطمئني بين مديريت شهري و مردم در حل مشكلات جامعه هستند.
وي گفت: هيچگاه از انتقادات خبرنگاران برداشت منفي نداشته ام چرا كه همواره خود را در موضع آنها گذاشته و از آن دريچه نگاه كرده ام و حركت آنان را منصفانه مي پنداشتم.
قاليباف يكي از مسائل اصلي جامعه را بالابردن سطح آگاهي مردم دانست و اظهار كرد: يكي از رسالتهاي دولتها تلاش در جهت آگاهي مردم است كه نقش خبرنگاران در اين بخش بسيار بسزاست و اين خبرنگاران هستند كه با فعاليت خود مردم را از حقوق خود مطلع تر مي كنند و در نتيجه آنان مطالبه دقيق تري از مسئولين مي كنند و در حركتهاي شهري مشاركت پذير تر مي شوند.
وي با ذكر اين نكته كه هيچك از ما نبايد حقي را فداي مصلحت كنيم گفت: اين مهمترين اخلاق حرفه اي است كه هركدام از ما بايد در حوزه كاري خود رعايت كنيم كه اگر اينگونه عمل كنيم تاثيرگذار تر خواهيم بود و مشكلات زيادي را از سر راه برميداريم.
دكتر قاليباف در پايان با اشاره به افتتاح فرهنگسراي رسانه گفت: اميدواريم با حمايت مادي و معنوي در توسعه اين فرهنگسرا به خبرنگاران خدمت كنيم و به سمتي برويم كه شهروند مسئول و مديريت پاسخگو را در مجموعه مديريت شهري نهادينه كنيم.
+ نوشته شده توسط saremi در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(8);
آرشیو نظرات
روز صارمی
گفتگوي ايرنا با رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام
سياست - همشهري آنلاين:رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، گفت: در دوره فرماندهي جنگ، نسبت به خبرنگاران شجاع و ايثارگري كه براي انعكاس اخبار از جان مايه ميگذاشتند احساس بدهكاري داشتم و اين احساس هنوز باقي است.
آيتالله "اكبر هاشمي رفسنجاني" روز چهارشنبه 17 مرداد در گفتگوي اختصاصي با ايرنا با اشاره به اينكه شهيد صارمي در مأموريت دشوار خبري جان نثاري كرد واحترام جامعه را بدست آورد، خاطرنشان كرد: خانواده شهداي عرصه خبر بايد افتخار كنند كه فرزندان آنها براي نشر تعاليم اسلام و كشف واقعيات، در جهاني كه بسياري با وارونه كردن حقيقت سعي در فريب مردم دارند، به شهادت رسيدهاند.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در پاسخ به سؤالي مبني بر ارزيابياش از نقش خبرنگاران در ارتقايسطح آگاهيهاي عمومي جامعه، گفت: خبرنگاران ايراني در همه عرصهها ثابت كردهاند كه با تمام همت خويش كار ميكنند اما ميتوان با استفاده از تجارب اطلاع رساني دنيا، بهتر از اين بود.
هاشمي رفسنجاني ، حضور فوري خبرنگاران در صحنهها را يكي از راههاي ارتقاء سطح آگاهيهاي عمومي جامعه دانست و افزود: پرهيز از اتهام و رعايت اخلاق خبرنگاري و تلاش براي انعكاس واقعيتها باعث افزايش اعتماد عمومي به خبرها ميشود.
جايگاه و شأن خبرنگاران رعايت شود
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در عين حال تصريح كرد: البته جايگاه و شأن خبرنگاران بايد بيشتر مورد توجه و عنايت جامعه و مسوولان قرار گيرد و رفتاري درخور شان و شخصيتشان با آنان شود وميدان براي رشد شخصيت و شهامت اطلاع رساني دلسوزانه و متعهدانه براي آنها فراهم گردد.
هاشمي رفسنجاني در پاسخ به اين سوال كه براي رفع مشكلات اقتصادي خبرنگاران چه توصيههايي داريد، گفت: مسوولان بايدبراي رفع مشكلات اقتصادي همه اقشار و اصناف ، بخصوص زحمت كشان عرصه خبر تلاش كنند، خبرنگاران نيز بايد از طريق صنف خود به بيان مشكلات خويش بپردازند و پيگير احقاق حقوق خود باشند.
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام ادامه داد: بطور طبيعي اگر خبر و خبرنگار در موقعيت و جايگاه مناسب خود قرار گيرد و ميدان رقابت و خودسازي باز باشد، مشكلات اقتصادي و معاش نخواهند داشت.
از هاشمي رفسنجاني درخصوص ديدگاهش در زمينه ايجاد يك استراتژي براي اطلاع رساني در نظام جمهوري اسلامي سؤال شد، وي در پاسخ گفت: مهمترين استراتژي در امر اطلاع رساني، بيان واقعيتها است، در غير اينصورت جايگاه مراكز خبررساني مخدوش و اعتماد و اعتبار از آنان سلب خواهد شد.
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام ادامه داد: مردم براي شنيدن واقعيتها و يا به بهانه شنيدن، روي به مراكز خارج از كشور ميآورند و ميبينيم چگونه اشكال مختلف خبر و تحليل، سعي در انحراف افكار عمومي و ارعاب آنان دارد.
امنيت شغلي و آزادي عمل براي خبرنگاران
هاشمي رفسنجاني تصريح كرد: اگر امنيت شغلي و آزادي عمل و تعهد و تخصص در فضاي خبررساني باشد، رسالت خبرنگاري قابل انجام است.
وي همچنين درپاسخ بهسؤالي درخصوص نقش رسانههاي مكتوب ازجمله خبرگزاري جمهوري اسلامي در اين زمينه، گفت: در عصري كه رسانههاي غربي با تجهيزات و امكانات پيشرفته ارتباطي سعي در تحريف واقعيتها به ويژه اخبار مربوط به كشورهاي اسلامي را دارند، رسانههاي گروهي مكتوب كه در سايه گسترش رايانه در اكثر نقاط كشور گسترده شدهاند، بايد توجه داشته باشند كه هيچ چيز بهتر از انعكاس واقعيت نيست.
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام همچنين تاكيد كرد: البته بيان واقعيت هيچ منافاتي با سكوت در انعكاس اخبار مهم و مرتبط با مصالح عمومي و منافع ملي ندارد.
هاشمي رفسنجاني با اشاره به اينكه اگر رسانه هابه وظيفه رسانهاي خويش عمل كنند، همه مشكلات در سايه رشد آگاهي مردم حل ميشود، گفت: من در دوران مسووليت قانونگذاري و اجرايي تلاش زيادي در توسعه و تقويت رسانههاي مكتوب و بخصوص ايرنا داشتم و بطور نسبي از عملكرد آنان راضي بودم ولي تاكنون قانع به آن مقدار پيشرفت نشدهام.
17 مرداد سالگرد شهادت محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري ايرنا است. شهيد "محمود صارمي " خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) در سال ۱۳۷۵به افغانستان اعزامشد و درمدت حضور خود در اين كشور با احساس مسئوليت در قبال درد و رنج مردم ستمديده افغانستان از لحظات سخت و تاسف آور جنگ و بيخانماني دراين كشور خبر و گزارش تهيه كرد.
شهيد صارمي در ۱۷مرداد ماه سال ۱۳۷۷به همراه ۹ديپلمات ايراني توسط نيروهاي طالبان در مزار شريف افغانستان بهشهادت رسيد و بههمين مناسبت روز ۱۷مرداد بهعنوان روز خبرنگار نامگذاري شده است.
+ نوشته شده توسط saremi در 20 Oct 2007 و ساعت 12 PM
GetBC(6);
آرشیو نظرات
شهید صارمی
تکرار تاریخ حکایت عجیبی است . و عجیب تر از آن این که از تلخی های آن عبرتی گرفته نمی شود.وقایع و اتفاقاتی که در این روزها به وقوع پیوسته است / درست تکرار همان رخدادهایی است که در سال های ابتدایی پس از دوم خرداد 1376 اتفاق افتاد.فشار بر اندیشمندان / روزنامه نگاران / نویسندگان و خبرنگاران تکرار همان روزهاست.جمعه گذشته 17 مردادماه 1382 روز خبرنگار بود . روزی که به خاطر گرامیداشت شهادت "محمد صارمی" خبرنگار ایرانی که در تابستان 1377 به دست عوامل گروه طالبان در افغانستان به شهادت رسید به این نام مزین گشت .وحالا در ایران تفکر طالبانیسم دامن خبرنگاران و روزنامه نگاران ایرانی را گرفته تا جایی که امروز بیش از ده ها روزنامه نگار آزاد اندیش تنهایی خود را با گوشه های تاریک زندان تقسیم می کنند .خشونت به ارث رسیده از تفکر طالبان چندی قبل "زهرا کاظمی" – خبرنگار ایرانی- را به کام مرگ کشید .و امسال روزنامه نگاران برای گرامیداشت یاد آنان گرد هم آمده و قلم ها را بر زمین گذاشتند .برخوردهای محدود کننده با مطبوعات و روزنامه ها تبعات منفی گسترده ای برای جامعه مطبوعاتی به دنبال داشته که تحدید امنیت شغلی و فشارهای صنفی و حرفه ای در راس آن است . تهمت های ناروایی که چندی قبل از تریبون رسمی نمازجمعه به روزنامه نگاران و خبرنگاران وارد شد و آنان را متهم به گرفتن مزد از بیگانگان نمود درست همان تهمتی بود که در سال 1378 از همان تریبون بر این جماعت وارد آمد .از این رو این هفته کاریکاتوری به قلم "مانا نیستانی" را برای تحلیل انتخاب کردیم که در شماره 134 دوشنبه 11 / 11 / 1378 در روزنامه توقیف شده "آفتاب امروز" منتشر گردید .توصیف ظاهری اثر: .............................کاریکاتور / فرد قوی هیکل و خشونت پیشه ای را به تصویر کشیده است که انسان کوچکی را به حالت وارونه درآورده و در حال تکاندن اوست . از سمبل های موجود در اطراف انسان وارونه پیداست که او روزنامه نگار است .از دهان مرد خشونت طلب دیالوگی بیرون می آید که با اسکناس های دلار نشان داده شده است . گویی او از تکاندن روزنامه نگار در پی یافتن و به دست آوردن دلار است . در این سو خرده هایی از جیب های روزنامه نگار به روی میز ریخته است . جیب های او آویزانند و عنکبوتی که به آن وصل است از خالی بودن جیب خبر می دهد . کلاه روزنامه نگار نیز در جلوی تصویر افتاده است . او قلمش را نگه داشته که از دستانش نیافتد .تجزیه و تحلیل عناصر بصری : .............در این کاریکاتور برای القای خشونت و قدرت فیزیکی / مرد خشمگین بزرگتر از روزنامه نگار طراحی شده است . صحنه با کم ترین پرسپکتیو و عمق ترسیم شده است . پرداخت اثر به صورت هاشورهای منظمی است که بر روی شخصیت ها آورده شده و این از خصوصیات تکنیکی "مانا نیستانی" است . این خصوصیت در کارهای او نشان می دهد که او دارای ذهن متمرکز در هنگام کار است .شخصیت روزنامه نگار با سمبل های قلم و کلاه روزنامه ای و با کمترین اشاره به بیننده شناسانده می شود .در تصویر سمبل اسکناس به جای دیالوگ نشانده شده است که این موضوع باعث می شود طرح به یک موقعیت جغرافیایی خاص محدود نشود و در هر جای دنیا بتوان از آن برداشت مناسب کرد . البته باید گفت که کاریکاتوریست می توانست برای تاکید بیشتر بر روی اصلی ترین قسمت کار با به کارگیری هاشورهای بیشتر آن را بهتر به بیننده نشان دهد که در این اثر یکنواختی هاشورهایی که روی شخصیت فاعل و روی فرد مفعول است می تواند به عنوان یک انتقاد به کار وارد باشد .تفسیر اثر : ..............................ابتدای هفته گذشته تیترهای مشترکی از زبان مصباح یزدی در روزنامه ها دیده شد که خواستار برخورد مسوولان با برخی مطبوعات و روشنفکران شده بود . مصباح یزدی که چندی پیش به عنوان تئوریسین خشونت مطرح شده و بیشترین توجهات را از جانب اصحاب مطبوعات به خود جلب کرده بود این بار نیز شبهه کمک مالی سازمان "سیا" به مطبوعات ایران را وارد کرد . این سخنان بیشترین حجم انتقادات را به خود اختصاص داد . این صحبت ها به حدی دور از واقعیت می نمود که حتی مهاجرانی ( وزیر فرهنگ و ارشاد وقت ) خواستار پیگیری ادعاهای اخیر مصباح یزدی شد و از او خواست که در مورد ادعایش توضیح دهد . به موازات این انتقادات کاریکاتوریست ها نیز در مطبوعات مختلف زبان به انتقاد این موضوع گشودند . در این میان می توان به کاریکاتوری که در شماره روز یکشنبه 10 / 11 / 1378 روزنامه "اخبار اقتصاد" به قلم" آروین " منتشر شده است اشاره کرد .اثر مانا نیستانی که موضوع این تجزیه و تحلیل است از بهترین کارهایی بود که در رابطه با این موضوع در روزنامه ها منتشر شد .نیستانی در مورد علت خلق اثرش می گوید : " مهم ترین دلیل / صحبت هایی بود که از جانب مصباح یزدی مطرح شده بود و این سخن از زبان یکی از شخصیت های مهم خودی در مورد مطبوعات مطرح می شد که جای تامل داشت و نمی توانستم به راحتی از کنار آن عبور کنم زیرا آن طور که می دانید وظیفه یک کاریکاتوریست مطبوعاتی / واکنش صحیح در رابطه با مسائل روز است . " نیستانی هم چنین در مورد شخصیت هایی که در این اثر استفاده کرده است می گوید : " چهره فردی که در حال تکاندن روزنامه نگار است را خشن و عصبانی کشیده ام . این نحوه کار به آن دلیل است که می خواهم تفکری را به تصویر بکشم که پشت این صحبت ها قرار گرفته است . خشونتی که به جای تفکر و تعقل منطقی روی موضوع / رخ نمایانده است . البته از کشیدن این شخصیت به شکل خشن هرگز فرد حقیقی خاصی را مد نظر نداشته ام بلکه جریانی را تصور می کردم که هر از گاهی به صورت متناوب از جانب برخی شخصیت های درون حکومت رخ می نمایاند . "در مجموع می توان گفت که مانا نیستانی آن چه را که در ذهن داشته با پرداختی مناسب به بیننده عرضه کرده است و توانسته با او ارتباط بصری خوبی برقرار نماید .
+ نوشته شده توسط در 11 Apr 2007 و ساعت 1 AM